۱۳۹۳ آذر ۹, یکشنبه

اسلام و حقوق بشر بخش نوزده

بر ده كالاست (مملوك است) و با اربابش مساوي نيست
- ضَرَب اللّه مثَلاً عبدا مملُوكًالاَّ يقْدرعلَى شَيء و من رزقْنَاهم نَّارزقًا حسنًافَهو ينفقُ منْه سراًّ و جهرًا هلْ يستَوون الْحمد للّه بلْ أكْثَرُ هم لاَيعلَمون (نحل75)
ترجمه: خد ا مثلى مى زند بندهاى كه مملوك (زرخريد) است و هيچ كارى از او برنمى آيد (چيزي از خود ندارد) آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزى نيكو داده ايم و او از آن در نهان و آشكار انفاق مى كند يكسان است؟ سپاس خداى راست [نه] بلكه بيشترشان نمى دانند .
فرار بردگان گناهي بس بزرگ است .
- قا ل رسول الله
 اثنان لاتجاوز صلاتهما رؤوسهما عبد آبق من مواليه حتى يرجع وامرأة عصت زوجها حتى ترجع (مستدرك علي صحيحين، حديث7330)
ترجمه: نماز دوكس از سرشان بالاتر نمي رود (پذيرفته نمي شود) يكي برده اي كه فرار كرده باشد تا برگردد دوم زني كه فرمان شوهرش را اطاعت نكرده باشد مگر اينكه برگردد (جبران كند) .
حضرت علي در آغاز خلافتش فرمان داد كه " هر برده ي فراري كه به سوي اربابش برنگردد خونش هدر است .(تاريخ طبري ج 6ص 2339 ) اين حكم تضمين مي كند كه بردگان مبارزه اي براي آزادي انجام ندهند.
برده نمي تواند در مالش تصرف كند مگر با اجازه ي اربابش
عن ابي عبدالله: لا يجوز للعبد تحرير و لا تزويج و لا اعطاء من ماله الاباذن مولاه (وسائل الشيعه ج 21 ص 113)
ترجمه: امام صادق: آزادي ، ازدواج و مصرف مال توسط برده جايز نيست مگر با اجازه ي اربابش.
نز ديكي جنسي با كنيزان خريداري شده يا دختران و زنان اسيرشده جايز است.
در آيات متعددي در قرآن لغت مالكيت در مورد كنيزان و جواز نزديكي جنسي با آنان بكار برده شده است از جمله :
والَّذ ينَ هم لفُرُوجِهِم حافظُون (مومنون 5) إ لَّا علَى أزواجِهِم أوما ملَكَت أيمانُهم فَإِنَّهم غَيرُ ملُومينَ(مومنون 6)
ترجمه: ( در دنباله ي صفات مومنان مي گويد) (مومنان) كساني هستند که آلات جنسی خود را حفظ مي كنند (از گناه) مگر در مورد همسرانشان ياكنيزانى كه به دست آوردهاند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست.

۱۳۹۳ آذر ۷, جمعه

بخش هایی از کتاب مقدس درباره ستایش

سموئیل دوم باب ۲۲ آیه ۴ 
   ۴ خداوند را که شایسته سپاس و ستایش است می طلبم، و از شر دشمنانم در امان هستم.
   مزامیر باب ۱۸ آیه ۳ 
   ۳ خداوند را که شایسته سپاس و ستایش است، می طلبم و از شرّ دشمنان در امان هستم.
   مزامیر باب ۲۸ آیه ۷ 
   ۷ خداوند قوّت و سپر من است. من بر او توکّل می کنم. او مرا یاری می کند و خوشحال می سازد، او را با سرودهای شادی سپاس می خوانم.
   مزامیر باب ۳۴ آیه ۱ تا ۳ 
   ۱ خداوند را همیشه ستایش می کنم و شکر او پیوسته بر زبانم جاری است. ۲ او را ستایش می کنم، به خاطر تمام کارهایی که انجام داده، باشد که افسرده دلان بشنوند و شادمان گردند. ۳ بیایید عظمت خداوند را اعلام کنیم و نام او را ستایش نماییم.
   مزامیر باب ۴۳ آیه ۳ تا ۴ 
   ۳ نور و راستی خود را بفرست تا راهنمای من باشند و مرا به کوه مقدّس که بارگاه توست برسانند. ۴ آنگاه در برابر قربانگاه تو خواهم ایستاد و برای تو ای خدا، خدای من که سرچشمه شادی هستی، با بربط خواهم نواخت و سرود شکرگزاری خواهم سرایید.
   مزامیر باب ۵۰ آیه ۲۳ 
   ۲۳ شکرگزاری، قربانی شایسته ای است که با آن مرا احترام می کنید و من همه کسانی را که از من اطاعت کنند، نجات خواهم داد.
   مزامیر باب ۵۱ آیه ۱۵ 
   ۱۵ خداوندا، به من قدرت بیان عطا فرما تا تو را ستایش کنم.
   مزامیر باب ۹۲ آیه ۱ تا ۲ 
   ۱ شکرگزاری از تو، ای خداوند، چه نیکوست. نام تو، ای خدای متعال، شایسته شکر و سپاس است. ۲ صبحگاهان به خاطر محبّت پایدارت، و شامگاهان به سبب وفاداریت تو را سپاس می گوییم.
   مزامیر باب ۹۵ آیه ۱ تا ۲ 
   ۱ بیایید خداوند را بسراییم و برای او که پشتیبان و نجات دهنده ماست، آواز شادمانی سر دهیم. ۲ با شکرگزاری به پیشگاه او بیاییم و با سراییدن سرودهای شاد، او را پرستش نماییم.
   مزامیر باب ۹۵ آیه ۶ تا ۷ 
   ۶ بیایید در پیشگاه او، سرِ تعظیم فرود آوریم و او را بپرستیم، بیایید در حضور او زانو بزنیم، زیرا که او ما را آفریده است. ۷ او خدای ما و ما قوم او هستیم، ما گلّه او و او شبان ماست. به آنچه او امروز می گوید، گوش کنید:
   مزامیر باب ۹۶ آیه ۱ تا ۴ 
   ۱ برای خداوند سرودی تازه بسرایید، تمام مردم جهان برای خداوند سرود بخوانند. ۲ برای خداوند سرود بخوانید و او را پرستش نمایید، کارهای نیکوی او را هر روز اعلام نمایید و بگویید که او ما را نجات داده است. ۳ جلال و شکوه او را به همه اقوام جهان بیان کنید و کارهای شگفت انگیز او را به همه مردم بگویید. ۴ خداوند بزرگ و سزاوار پرستش است، همه باید او را با شایستگی کامل پرستش کنند، او برتر از تمام خدایان است.
   مزامیر باب ۹۶ آیه ۷ تا ۹ 
   ۷ ای اقوام روی زمین، خداوند را ستایش کنید و جلال و قدرت او را بستایید. ۸ نام پُر شکوه او را ستایش نمایید، با هدایای خود به معبد بزرگ او بیایید. ۹ ای تمامی مردم زمین، خداوند را در لباس پرهیزکاری بپرستید و با لرز در حضور او سجده کنید.
   مزامیر باب ۱۰۰ آیه ۱ تا ۵ 
   ۱ ای مردم جهان، برای خداوند آواز شادی بخوانید. ۲ خداوند را با شادی پرستش کنید، با سرودهای نشاط انگیز به حضور او بیایید. ۳ بدانید که خداوند، خداست. او ما را آفرید و ما متعلّق به او هستیم. ما قوم او و گوسفندان چراگاه او می باشیم. ۴ با شکرگزاری به درگاه او بیایید و در صحنهای او، او را بپرستید، او را شکر کنید و نام او را بستایید. ۵ زیرا او خدای مهربان است و محبّت پایدار و وفاداری او تا ابد استوار است.
   مزامیر باب ۱۰۷ آیه ۸ تا ۹ 
   ۸ آنها باید از خداوند به خاطر محبّت پایدار و کارهای فوق العاده ای که برای انسان انجام داد شکرگزار باشند. ۹ او تشنگان را سیراب می کند و گرسنگان را با خوراکهای نیکو سیر می گرداند.
   مزامیر باب ۱۴۸ آیه ۲ 
   ۲ ای فرشتگان او و ای لشکرهای آسمانی او را ستایش کنید.
   لوقا باب ۲ آیه ۱۳ تا ۱۴ 
   ۱۳ ناگهان با آن فرشته فوج بزرگی از سپاه آسمانی ظاهر شد که خدا را با حمد و ثنا میسرائیدند و می گفتند: ۱۴ « خدا را در برترین آسمانها جلال و بر زمین در بین مردمی که مورد پسند او میباشند صلح و سلامتی باد.»
   لوقا باب ۱۹ آیه ۳۷ تا ۳۸ 
   ۳۷ در این هنگام که او به سرازیری کوه زیتون نزدیک می شد تمتمی شاگردان با شادی برای همه معجزاتی که دیده بودند با صدای بلند شروع به حمد و سپاس خدا کردند ۳۸ و می گفتند: «مبارک باد آن پادشاهی که به نام خداوند می آید! سلامتی در آسمان و جلال در عرش برین باد.»
   لوقا باب ۲۴ آیه ۵۲ تا ۵۳ 
   ۵۲ و ایشان او را پرستش کردند و سپس با شادی عظیم به اورشلیم برگشتند ۵۳ و تمام اوقات خود را در معبد بزرگ صرف حود و سپاس خدا کردند.

۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

اسلام و حقوق بشر بخش هجده

حق دفاع
از نظر عقل و حقوق بشر، تنها و تنها جنگ دفاعي آنهم در حد ضرورت قابل قبول است و بس. يعني هيچكس حق حمله به ديگري را ندارد ولي اگر مورد تهاجم قرار گرفت مي تواند از خود دفاع كند آنهم تا حدي كه مهاجم را دفع كند نه بيشتر.
بردگي
ماده ی  4 اعلاميه جهاني حقوق بشر:
هيچ كس را نبايد در بردگي يا بندگي نگاه داشت. بردگي و دادوستد بردگان به هر شكلي كه باشد، ممنوع است.
منشو ر حقوق بشر كوروش:
من تا روزي كه به ياري مزدا سلطنت مي كنم نخواهم گذاشت كه مردان وزنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشند...و رسم بردگي بايد بكلي از جهان برافتد.
نوع ديگر طبقه بندي انسانها در اسلام، تقسيم انسان به برده و آزاد است. بردگي نيازي به تعريف ندارد. برده يك كالاست كه خريد و فروش مي شود. به ارث برده ميشود. دائما به كار اجباري براي مالكش مشغول است. از اكثر حقوق انساني محروم است در مقابل خطاها تنبيه بدني و روحي مي شودو در مقابل كار اجباري و نوكري لقمه ناني دريافت ميكند .
پيامبر ، اكثر صحابه و همه ي امامان شيعه مالك غلام و كنيز بودند مخصوصا در زمان عمر و عثمان رقم بردگان بعضي صحابه به بيش از هزار مي رسيد. دهها آيه ي قرآن و صدها حديث در مورد احكام بردگي وجود دارد كه به نمونه ي كوچكي از آنان مي پردازيم .
عدم تساوی حقوق برده و ارباب خواست خداست
- و اللّه فَضَّلَ بعضَكُم علَى بعضٍ في الْرِّزق فَماالَّذينَ فُضِّلُوا بِرَآدي رزقهِم علَى ما ملَكَت أ يمانُهم فَهم فيه سواء أفَبِنعمة اللّه يجحدون (نحل 71)
ترجمه: و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى ديگر برترى داده است وكسانى كه فزونى يافتهاند روزى خود را به بندگان خود نمى دهند تا در آن با هم مساوى باشند آيا باز نعمت خدا را انكار مى كنند.

۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه

بخش هایی از کتاب مقدس درباره وسوسه

امثال باب ۶ آیه ۲۷ تا ۲۸ 
   ۲۷ آیا می توانی آتش را در آغوش بگیری و نسوزی؟ ۲۸ آیا کسی می تواند روی آتش راه برود و پایش نسوزد؟
   متی باب ۴ آیه ۱ تا ۱۱ 
   ۱ آنگاه روح خدا عیسی را به بیابان برد تا ابلیس او را در مقابل وسوسه ها امتحان کند. ۲ عیسی چهل شبانه روز روزه گرفت و سرانجام گرسنه شد. ۳ در آن وقت وسوسه کننده به او نزدیک شده گفت:« اگر تو پسر خدا هستی بگو این سنگها نان بشود.» ۴ عیسی در جواب گفت:« کتاب مقدس می فرماید: زندگی انسان فقط بسته به نان نیست بلکه به هر کلمه ای که خدا می فرماید.» ۵ آنگاه ابلیس او را به بیت المقدس برده بر روی کنگره معبد بزرگ قرار داد ۶ و به او گفت: « اگر تو پسر خدا هستی خود را از اینجا به پائین بینداز زیرا کتاب مقدس می فرماید: او به فرشتگان خود فرمان خواهد داد و آنان تو را بر روی دست خواهند برد مبادا پایت به سنگی بخورد.» ۷ عیسی جواب داد:« کتاب مقدس همچنین می فرماید: خداوند، خدای خود را امتحان نکن.» ۸ بار دیگر ابلیس او را بر بالای کوه بسیار بلندی برد و تمامی ممالک جهان و شکوه و جلال آنها را به او نشان داد ۹ و گفت:« اگر پیش من سجده کنی و مرا بپرستی همه اینها را به تو خواهم داد.» ۱۰ عیسی به او فرمود:« دور شو، ای شیطان کتاب مقدس می فرماید: باید خداوند ،خدای خود را بپرستی و فقط او را خدمت نمائی.» ۱۱ آنگاه ابلیس عیسی را ترک نمود و فرشتگان آمده او را خدمت کردند.
   متی باب ۶ آیه ۱۳ 
   ۱۳ ما را از وسوسه ها دور نگهدار و از شریر رهائی ده زیرا پادشاهی و قدرت و جلال تا ابدالآباد از آن تو است. آمین»
   متی باب ۱۸ آیه ۶ تا ۹ 
   ۶ « وای به حال کسی که باعث لغزش یکی از این کوچکان که بمن ایمان دارند بشود. برای او بهتر می بود که سنگ آسیابی بگردنش آویخته شود و در اعماق دریا غرق گردد. ۷ وای بر دنیا که باعث چنین لغزشهائی می شود! مسلمأ لغزشهائی پیش خواهد آمد اما وای بر کسی که باعث این لغزشها شود. ۸ بنابراین اگر دست یا پای تو، تو را به گناه بکشاند آنرا قطع کن و دور بینداز زیرا برای تو بهتر است که بدون دست یا پا وارد حیات گردی تا با دو دست و دو پا به داخل آتش ابدی افکنده شوی. ۹ و اگر چشم تو، تو را به گناه می کشاند آنرا در آور و دور بینداز زیرا بهتر است که با یک چشم وارد حیات شوی تا با دو چشم به آتش دوزخ افکنده شوی.»
   مرقس باب ۴ آیه ۴ تا ۱۹ 
   ۴ وقتی مشغول پاشیدن بذر بود مقداری از بذرها در راه افتاد و پرندگان آمده آنها را خوردند . ۵ بعضی از دانه ها روی سنگلاخ جائیکه خاک کم بود افتاد و چون زمین عمقی نداشت زود سبز شد ۶ اما وقتی خورشید بر آنها تابید همه سوختند و چون ریشه ای نداشتند خشک شدند. ۷ مقداری از بذرها در میان خارها افتاد و خارها دشد کرده آنها را خفه کردند و جوانه ها حاصلی نیاوردند ۸ و بعضی از بذرها در داخل خاک خوب افتادند و سبز شده رشد کردند و ثمر آوردند و حاصل آنها سی برابر ، شصت برابر و صد برابر بود » ۹ و بعد عیسی اضافه کرد : « هر که گوش شنوا دارد بشنود . » ۱۰ وقتی عیسی تنها بود ، همراهانش با آن دوازده نفر در باره مفهوم این مثلها از او سؤال کردند. ۱۱ او جواب داد : « قدرت درک اسرار پادشاهی خدا به شما عطا شده است اما برای دیگران همه چیز بصورت مثل بیان می شود ۱۲ تا « دائماً نگاه کنند و چیزی نبینند ، پیوسته بشنوند و چیزی نفهمند ، مبادا بسوی خدا برگردند و آمرزیده شوند . » ۱۳ سپس عیسی بآنها گفت : « شما این مثل را نمیفهمید ؟ پس چگونه سایر مثلها را خواهید فهمید؟ ۱۴ برزگر کلام خدا را پخش می کند ، ۱۵ دانه هائیکه در کنار راه میافتند کسانی هستند که به محض این که کلام خدا را میشنوند شیطان می آید و کلامی را که در دلهایشان کاشته شده است را می رباید. ۱۶ دانه هائی که در زمین سنگلاخ میافتند، مانند کسانی هستند که بمحض شنیدن کلام خدا با خوشحالی آن را قبول می کنند ۱۷ اما کلام در آنها ریشه نمی گیرد و دوامی ندارد و وقتی بخاطر کلام زحمت و یا گرفتاری برای آنها پیش می آید فوراً دلسرد می شوند. ۱۸ دانه هائی که در میان خارها میافتند مانند کسانی هستند که کلام را میشنوند ۱۹ اما نگرانی های زندگی و عشق به مال دنیا و هوی و هوس و چیزهای دیگر داخل می شوند و کلام را خفه می کنند و آنرا بی ثمر می سازند
   مرقس باب ۹ آیه ۴۲ 
   ۴۲ اما هر کسی یکی از این کوچکان را که بمن ایمان دارند گمراه سازد، برای او بهتر است که با سنگ آسیائی بدور گردن خود بدریا انداخته شود.
   مرقس باب ۱۳ آیه ۳۳ تا ۳۷ 
   ۳۳ هوشیار و آگاه باشید، شما نمی دانید آن زمان کی می آید. ۳۴ آمدن آن روز مانند شخصی است که به سفر رفته و خانه خود را به خادمان سپرده است تا هر کس کار خود را انجام دهد و به دربان سپرده است که گوش به زنگ باشد. ۳۵ پس بیدار باشید چون نمی دانید که صاحب خانه کی می آید، شب یا نصف شب، وقت سحر یا سپیده دم. ۳۶ مبادا او ناگهان بیاید و شما را در خواب ببیند. ۳۷ آنچه را به شما می گویم، به همه می گویم: بیدار باشید.»
   مرقس باب ۱۴ آیه ۳۷ تا ۳۸ 
   ۳۷ عیسی برگشت و ایشان را در خواب دید، پس به پطرس گفت« ای شمعون، خواب هستی؟ ایا نمی توانستی یک ساعت بیدار بمانی؟ ۳۸ بیدار باشید و دعا کنید تا از وسوسه ها بدور بمانید. روح مشتاق است اما جسم ناتوان.»
   لوقا باب ۲۱ آیه ۳۳ تا ۳۶ 
   ۳۳ آسمان و زمین از بین خواهد رفت اما سخنان من هرگز از بین نخواهد رفت. ۳۴ مراقب باشید و نگذارید دلهای شما با پرخوری و مستی و اندیشه های دنیوی تیره و تار شود، چون آن روز بزرگ ناگهان فرا می رسد. ۳۵ آن روز مانند دامی بر سر همه آدمیان در سراسر دنیا خواهد افتاد. ۳۶ پس گوش به زنگ باشید و در تمام اوقات دعا کنید تا قدرت آن را داشته باشید که همه رنجهایی را که بزودی پیش می آید پشت سر بگذارید و در حضور پسر انسان بایستید.»

۱۳۹۳ آذر ۴, سه‌شنبه

اسلام و حقوق بشر شانزده

ارتدا د
ارتداد به معني خروج از دين اسلام است. در اسلام همانطور كه ورود به دين اجباري است، ماندن در دين هم اجباري است يعني خروج از دين امكانپذير نيست. چه فردي خودش مسلمان شده باشد يا از پدر و مادر مسلمان زاده شده باشد، بايد براي هميشه مسلمان بماند و اگر از اسلام خارج شد، تمامي حقوق انساني اش را از دست ميدهد كه مهمترينشان حق حيات است. در حكم مرگ مرتد بين كليه ي فرق اسلامي اجماع وجود دارد. در اينجا دو حديث نقل مي كنيم.
ابن عباس از پيامبر نقل كرده كه "من بدل دينه فاقتلوه" (اهل سنت: صحيح 16 ) ترجمه: "كسي را كه تغيير دين داد، بكشيد" / 75 - مغني 9 / بخاري ج 4 قال الصادق: كل مسلم بين مسلمين ارتد عن الاسلام و جحد محمدا عن نبوته و كذبه فان دمه مباح لمن سمع ذلك منه وامراته بائنه منه يوم ارتد و يقسم ماله علي ورثته و تعتد امراته عده المتوفي... (وسائل الشيعه ج 28 ص 324 ) ترجمه: هركس از مسلمانان كه مرتد شد و نبوت محمد را انكار كرد.
خونش براي كسي كه شنيد مباح است. زنش از او جدا مي شود. اموالش بين ورثه اش تقسيم مي شود و زنش عده ي وفات نگه مي دارد.
جالب است كه اسلام انتظار دارد كه مثلا مسيحيان از دينشان خارج شوند و مسلمان شوند ولي اگر كسي خواست از اسلام خارج شود و به دين ديگري بگرايد او را مي كشد.
سو ال مهم اين است كه چرا نبايد انسان حق داشته باشد كه عقيده اش را ترك كند؟
اما سوال اصلي: آيا اين احكام فوق خشن، انساني اند؟ عادلانه اند؟ قابل اجرا هستند؟
گمان ميكنم پاسخ اين سؤالات بر هر عاقلي روشن باشد و نيازي به توضيح نداشته باشد. اما چند نكته بطور كوتاه ذكر مي شود:
- دينداري امري ارثي و تقليدي است. بدين معني كه تمايل به پذيرش دين جزو ساختار ژنتيكي انسان است و دقيقا در يكي از مراحل تكاملي انسان ظاهر شده است (به كتب تكامل زيستي انسان مراجعه كنيد). اين تمايل موجب مي شود كه كودكان همانطور كه زبان را از خانواده و محيط پيرامونشان مي پذيرند، دين را هم صرفا بصورت تقليدي بپذيرند. اما نسبت به ديگر باورها و رفتار هاي تقليدي ما، دين با تعصب كوركورانه ي فوق العاده اي همراه است. بدين بيان كه اولا: در اكثر قريب به اتفاق موارد،
پذيرش و دوام دينداري بدون دليل است. يعني پذيرش ودوام دين ، صرفاتقليدي است. ثانيا: انسان متدين در مقابل استدلالهاي مخالف بشدت مقاومت مي كند. و نوعي تمايل رواني به در نظر نگرفتن و بي اهميت كردن شواهد مخالف دارد. ثالثا: شواهد موافق عقيده اش را بسيار بزرگ مي كند. و به شواهد مخالف دينش بي توجهي مي كند. يعني انسان متدين به شواهد موافق و مخالف دين، نمي تواند بي طرفانه بنگرد. كسانيكه در مورد دينشان تحقيق واقعي مي كنند بسيار بسيار نادرند. و اصولا تحقيق بيطرفانه ي فرد ديندار در مورد دين خودش، تقريبا غير ممكن است (بسيار بسيار سخت است). رابعا دينداري بشدت با احساس عاطفي ما بهم آميخته است، بنحوي كه فرد ديندار به دينش عشق مي ورزد و از مخالفان دينش متنفر است . بنابراين اگر كودكي در آمريكا متولد شود مسيحي و اگر در اسرائيل متولد شود يهودي و اگر در ايران متولد شود شيعه و اگر در هند متولد شود
هندو خواهد بود. اكثر قريب به اتفاق ما انسانها، هي چ نقش عقلاني- ارادي در پذيرش دينمان نداريم. پس چرا يكديگر را تحقير كنيم و بدتر از آن با هم بجنگيم .
- آيا اصولا قبولاندن يك باور از طريق زور امكانپذير است؟ اگر كسي نظري را صحيح نداند هرچند اورا بزنيد بر باور خودش محكمتر مي شود. اصولا درك انساني زورپذير نيست مخصوصا در دنياي امروز. اگر ديني حرف درستي داشته باشد. راه تبليغ آن استدلال است نه شمشير.
- آيا ممكن است خداي عالم عاقل عادلي در جهان باشد و اين حقيقت ساده را نفهمد كه هدايت انسانها شمشي ر پذير نيست و بجاي آن بايد انسانهارا با شواهد و استدلالهاي متين راهنمائي كرد؟ چرا خدا بايد از اين همه خونريزي لذت ببرد؟

۱۳۹۳ آذر ۲, یکشنبه

بخش هایی از کتاب مقدس درباره زنا

 خروج باب ۲۰ آیه ۱۴ 
   ۱۴ «زنا نکن.
   امثال باب ۲ آیه ۱۶ تا ۱۹ 
   ۱۶ حکمت، تو را از زنا و سخنان فریبنده زنان بدکاره محافظت می کند. ۱۷ زنانی که به شوهران خود خیانت کرده و پیمان مقدّس خود را فراموش نموده اند. ۱۸ اگر به خانه آنها داخل شوی، به جاده مرگ قدم گذاشته ای. رفتن به آنجا، وارد شدن به دنیای مردگان است. ۱۹ کسانی که نزد چنین زنانی می روند، هیچ وقت باز نمی گردند و هرگز به راه حیات بازگشت نمی کنند.
   امثال باب ۵ آیه ۳ تا ۴ 
   ۳ لبهای زن زناکار شاید از عسل شیرین تر و بوسه هایش از روغن زیتون ملایمتر باشد. ۴ امّا در پایان کار غیراز تلخی و درد و رنج چیزی برایت باقی نمی گذارد.
   امثال باب ۶ آیه ۲۴ تا ۲۹ 
   ۲۴ آنها تو را از زن شوهردار و از سخنان فریبنده او دور می کنند. ۲۵ زیبایی آنان تو را تحریک ننماید و چشمان افسونگرشان تو را وسوسه نکند. ۲۶ زنا کردن با زن فاحشه، به قیمت یک قرص نان تمام می شود، امّا زنا کردن با زن شوهردار به قیمت هستی و زندگی انسان تمام می شود. ۲۷ آیا می توانی آتش را در آغوش بگیری و نسوزی؟ ۲۸ آیا کسی می تواند روی آتش راه برود و پایش نسوزد؟ ۲۹ همینطور کسی که با زن شوهردار همخواب شود، از مجازات در امان نخواهد بود.
   امثال باب ۶ آیه ۳۲ تا ۳۳ 
   ۳۲ امّا مردی که با زن شوهردار زنا می کند، کاملا بی شعور است. زیرا او جان خود را از بین می برد. ۳۳ رسوایی و کتک نصیب او خواهد شد و ننگ او از بین نخواهد رفت.
   امثال باب ۷ آیه ۱۸ تا ۲۳ 
   ۱۸ بیا برویم تا صبح عشق بازی کنیم و در آغوش هم لذّت ببریم، ۱۹ شوهرم در خانه نیست و به سفر درازی رفته است. ۲۰ پول زیادی با خود برده و تا دو هفته دیگر برنمی گردد.» ۲۱ سرانجام با زبان چرب و نرم و با چاپلوسی او را فریب داد. ۲۲ ناگهان او مثل گاوی که به کشتارگاه می رود ۲۳ و مانند آهویی که خرامان به سوی تله پیش می رود تا تیری به قلبش زده شود و مانند پرنده ای که به طرف دام می رود، به دنبال آن زن به راه افتاد و نمی دانست که زندگی او در خطر است.
   امثال باب ۹ آیه ۱۶ تا ۱۸ 
   ۱۶ که ای مردم ساده لوح، به اینجا بیایید و به مردم نادان می گوید: ۱۷ «آبِ دزدی شیرین تر و نانی که در پنهانی خورده شود، خوشمزه تر است.» ۱۸ مردمی که فریب می خورند، نمی دانند که اگر به خانه آن زن بروند، زندگی خود را از دست می دهند و کسانی که به خانه او رفته اند، اکنون در قعر دنیای مردگان می باشند.
   امثال باب ۳۰ آیه ۱۸ تا ۲۰ 
   ۱۸ چهار چیز است که برای من بسیار عجیب است و من آنها را نمی فهمم: ۱۹ پرواز عقاب در آسمان، خزیدن مار بر صخره، عبور کشتی از دریا، به وجود آمدن عشق بین زن و مرد. ۲۰ زن بدکار زنا می کند و با بی شرمی می گوید: «گناهی نکرده ام.»
   متی باب ۵ آیه ۲۸ 
   ۲۸ اما من به شما می گویم هر گاه مردی از روی شهوت به زنی نگاه کند در دل خود با او زنا کرده است.
   متی باب ۵ آیه ۳۲ 
   ۳۲ اما من به شما می گویم: هر گاه کسی زن خود را جز به علت زنا طلاق دهد او را به زناکاری می کشاند و هر کس با چنین زنی ازدواج نماید زنا می کند.
   متی باب ۱۹ آیه ۹ 
   ۹ اما من به شما می گویم هر کس زن خود را به هر علتی بجز علت زنا طلاق دهد و با زن دیگری ازدواج نماید مرتکب زنا می شود.»
   مرقس باب ۷ آیه ۲۱ 
   ۲۱ چون افکار بد از دل بیرون می آید یعنی فسق، دزدی ، آدم کشی،
   مرقس باب ۱۰ آیه ۱۱ تا ۱۲ 
   ۱۱ او به ایشان فرمود« هر که زن خود را طلاق دهد و با زنی دیگر ازدواج کند، نسبت به زن خود مرتکب زنا شده است. ۱۲ همینطور اگر زنی از شوهر خود جدا شود و با مرد دیگری ازدواج کند مرتکب زنا شده است.»
   یوحنا باب ۸ آیه ۱۰ تا ۱۱ 
   ۱۰ عیسی سر خود را بلند کرد و به آن زن گفت:« آنها کجا رفتند؟ کسی تو را محکوم نکرد؟» ۱۱ زن گفت:« هیچ کس، ای آقا.» عیسی گفت:« من هم تو را محکوم نمی کنم، برو و دیگر گناه نکن.»

۱۳۹۳ آبان ۲۷, سه‌شنبه

اسلام و حقوق بشر بخش شانزده

تهديد دائمي امنيت جهاني توسط اسلا م

واضح است كه دستور جنگ دائمي و فراگير با غير مسلمين، منجربه یک جنگ سرد دائمي در جهان مي شود كه هر زمان ممكن است توسط كساني نظير طالبان و خميني شعله بركشد. اين خطر عظيم را نه مسلمانان عاقل و نه غير مسلمانان نبايد كوچك بگيرند. مثلا متاسفانه كمك بعضي كشورها چون شوروي و چين و سهل انگاري كشورهاي غربي، ايران را در چند قدمي دسترسي به سلاح هسته اي قرار داده است.
اما راه حل چيست؟ با كمال تاسف هيچ راه حل قطعي نهائي وجود ندارد. چون تا اسلام هست اين دستورات مسلمان سازي نيز وجود دارد و پيوسته اين خطر وجود دارد كه گروهها يا حكومتهاي متعصبي در جهان اسلام سر برآورند كه بخواهند اين احكام را اجرا كنند. بنابر اين نياز به يك سيستم كنترل و هشدار دائمي است. بايد گروههائي مثل طالبان و حكومت مداران فعلي ايران، بهيچ عنوان توسط مسلمانان عاقل و غير مسلمانان تحمل نشوند. بايد از ظهور هر گونه گروههاي مشابه جلوگيري كرد و به تعبير ديگر بايد اسلام سياسي از صحنه ي حيات اجتماعي بشر حذف شود و اسلام بعنوان يك اعتقاد به مساجد برگردد. مسلمانان نيز بايد بدانند كه شر اسلام سياسي بيش از همه دامن خود آنان را مي گيرد. مي بينيد كه پس از سر برآوردن اسلام سياسي تا كنون، بخش اعظم كشته ها مسلمان بوده اند (البته كشتن هر انساني خطا ست) و اين وضع ادامه خواهد داشت. چون هر گروه يا حكومت اسلامي، خود را حق مطلق و ديگران را باطل مي داند. هم اكنون ايران و عربستان و طالبان، هر يك خود را حق مطلق مي دانند. و
چون تعصب با عقل، سر سازگاري ندارد، جنگ ناگزير خواهد بود.مخصوصا كه جنگ توسط اسلام بشدت تشويق شده است. سالهاست كه طالبان كشتار گسترده ي شيعيان را در عراق آغاز كرده اند و ايران هم گروههاي مسلح فراواني را در كشورهاي عربي مسلح كرده و پشتيباني مي كند. بينديشيد كه اسلام سياسي چه جهنمي را براي شما تدارك ديده است.

نتيجه: بنابر قر آن وسنت (كه بخشهائي از آنها در بالا ارائه شد) اسلام بايد با شمشير بر همه ي اديان غلبه يابد و براي اين امر دستور جنگ عام با كل غير مسلمين جهان صادر شده است و فقط جزيه و خواري از اهل كتاب پذيرفته است بقيه يا مرگ يا پذيرفتن اسلام. يعني كفار غير كتابي (حدود 4 ميليارد جمعيت امروز كره ي زمين) هيچ حق انساني ندارند حتي حق حيات و كفار كتابي هم فقط حق حيات با ذلت و تحت امر مسلمين دارند.