ما ده ي 18 اعلاميه ي جهاني حقوق بشر: هر شخص حق دارد از آزادي انديشه، وجدان و دين بهره مند شود. اين حق مستلزم آزادي تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادي اظهار دين يا اعتقاد، در قالب آموزش ديني، عبادتها و اجراي آيينها و مراسم ديني به تنهايي يا به صورت جمعي، به طور خصوصي يا عمومي است.
ما ده ي 19 اعلاميه ي جهاني حقوق بشر: هر فردي حق آزادي عقيده و بيان دار د و اين حق، مستلزم آن است كه كسي از داشتن عقايد خود بيم ونگراني نداشته باشد و در كسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افكار، به تمام وسايل ممكن، و بدون ملاحظات مرزي، آزاد باشد .
قبلا نشا ن داده شد كه آزادي عقيده ي ديني، مورد قبول اسلام نيست. اما آزادي انديشه و بيان چه؟: در شرائط ايده آل، اين نوع آزادي ها به اصول و احكام اسلامي محدود مي شود. يعني هيچكس حق ندارد اصول و فروع مذهب را مورد انتقاد قرار دهد يا مطلبي غير مذهبي را مطرح كند كه بطور مستقيم يا غير مستقيم، در عقائد ديني شبهه ايجاد كند. اينكه گفتم در شرائط ايده آل، از اينجهت است كه معمولا محدوديتهاي مذهبي خيلي فراتر از اين است و شامل محدوديت نقد روحانيون و سنتهاي منسوب به
مذهب هم مي شود. مثلا آيا در ايران، شما مي توانيد خميني يا مراجع را مورد نقد قرار دهيد؟. حتي در نقد امام جمعه ي شهرتان نيز محدوديت داريد. باز حتي نم ي توانيد امام جماعت مسجدتان را نيز نقد كنيد. مثال ديگر اينكه آيا شما مي توانيد امام زاده اي را مورد نقد قرار دهيد؟ آيا ميتوان كتابهاي ديني مشهورحتي غير از قرآن (مثلا مفاتيح الجنان) را بدون ترس مورد نقد قرار داد . خلاصه هر چيزي كه بنحوي منتسب به مذهب باشد نقد ناپذير است. چنانچه در جمهوري اسلامي انتقاد از روحانيون و يا مسئولين
حكومتي، جرم سياسي محسوب مي شود كه بدترين جرم در جمهوري اسلامي است. بهمين دليل است كه جمهوري اسلامي، بالاترين آمار زندانيان سياسي، بالاترين آمار توقيف روزنامه ها، وبالاترين آمار روزنامه نگاران زنداني را در جهان دارد. مذهبي بودن حكومت، مردم را از بديهي ترين حقوقشان كه حق تعيي ن سرنوشت (حق حكومت بر خويش) و آزادي بيان
و آزادي نقد دستگاههاي حكومتي است محروم كرده است . اين ترس دو جنبه دارد يكي ترس اخروي و يكي ترس از مجازات دنيوي.
ما ده ي 19 اعلاميه ي جهاني حقوق بشر: هر فردي حق آزادي عقيده و بيان دار د و اين حق، مستلزم آن است كه كسي از داشتن عقايد خود بيم ونگراني نداشته باشد و در كسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افكار، به تمام وسايل ممكن، و بدون ملاحظات مرزي، آزاد باشد .
قبلا نشا ن داده شد كه آزادي عقيده ي ديني، مورد قبول اسلام نيست. اما آزادي انديشه و بيان چه؟: در شرائط ايده آل، اين نوع آزادي ها به اصول و احكام اسلامي محدود مي شود. يعني هيچكس حق ندارد اصول و فروع مذهب را مورد انتقاد قرار دهد يا مطلبي غير مذهبي را مطرح كند كه بطور مستقيم يا غير مستقيم، در عقائد ديني شبهه ايجاد كند. اينكه گفتم در شرائط ايده آل، از اينجهت است كه معمولا محدوديتهاي مذهبي خيلي فراتر از اين است و شامل محدوديت نقد روحانيون و سنتهاي منسوب به
مذهب هم مي شود. مثلا آيا در ايران، شما مي توانيد خميني يا مراجع را مورد نقد قرار دهيد؟. حتي در نقد امام جمعه ي شهرتان نيز محدوديت داريد. باز حتي نم ي توانيد امام جماعت مسجدتان را نيز نقد كنيد. مثال ديگر اينكه آيا شما مي توانيد امام زاده اي را مورد نقد قرار دهيد؟ آيا ميتوان كتابهاي ديني مشهورحتي غير از قرآن (مثلا مفاتيح الجنان) را بدون ترس مورد نقد قرار داد . خلاصه هر چيزي كه بنحوي منتسب به مذهب باشد نقد ناپذير است. چنانچه در جمهوري اسلامي انتقاد از روحانيون و يا مسئولين
حكومتي، جرم سياسي محسوب مي شود كه بدترين جرم در جمهوري اسلامي است. بهمين دليل است كه جمهوري اسلامي، بالاترين آمار زندانيان سياسي، بالاترين آمار توقيف روزنامه ها، وبالاترين آمار روزنامه نگاران زنداني را در جهان دارد. مذهبي بودن حكومت، مردم را از بديهي ترين حقوقشان كه حق تعيي ن سرنوشت (حق حكومت بر خويش) و آزادي بيان
و آزادي نقد دستگاههاي حكومتي است محروم كرده است . اين ترس دو جنبه دارد يكي ترس اخروي و يكي ترس از مجازات دنيوي.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر