این محمد است که در سلسله مراتب دینی بالاتر از همه و حتی الله قرار میگیرد، به گونهای که الله در ساختار اسلام نقش درجه دوم پیدا میکند و در واقع در خدمت پیامیر و نماینده خود در میآید. الله، دیگر موجودی بالاتر و والاتر از همه نیست، که چیزی باید در راه خدمت به او فدا شود، بلکه موجود توامند و یکتائی است که در خدمت هدفهای سیاسی او در خدمت هدفهای سیاسی پیامبر در میآید، راه را برای پیروزیهای جنگی او هموار میکند، او را در هنگام شکستهای جنگی دلداری و تسکین میدهند، تشکیل یک امپراطوری بزرگ را برای فرمانروائی بر افراد بشر از سر راه او بر میدارد و موانعی که در راه رسیدن به هدفهای سیاسی و دنیوی او وجود دارد، برایش هموار میکند... (الله) مشکلات محمد را با آیه هائی که به سودش نازل میکند، بر طرف میسازد. اشتباهاتش را هموار میکند؛ لغزشهایش را مشروع جلوه میدهد و در مقایم یک خدای ستمگر، وحشی و غیر اخلاقی سامی، تحقق غریزههای ددمنشانه پیامبرش را تشویق میکند.
قرآن به مسائلی پرداختهاست که ممکن است در دیدهٔ منتقد بس حقیر جلوه کند. از آن جملهاست: مسائل خصوصی محمد یا آنِ زنان وی یا نزاعهای لفظی وی با مخالفانش. آمدن چنین مطالبی در قرآن دون شأن کتابی است که بنا به ادعا کتاب هدایت بشر در همه اعصار است. واکنش عمومی مسلمانان به این دست از انتقادات این است که در همهٔ آیهها آموزههاییاست که مؤمنان را به کار میآید.واین از جمله ایراداتی است که هیچگاه علمای اسلام پاسخ مناسبی برای آن ندارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر