جلال
جلال خداوند شامل کمال او، تعالی و رفعت او، و نیکویی و احسان او میشود. جلال خداوند چنان مهیب و در هم شکننده است که مخلوق بشری نمیتواند مستقیما نگاه خود را به خداوند دوخته و زنده بماند.
به هر حال خداوند جلال و عظمت خود را به طریق گوناگون بر ما مکشوف ساخته است. جلال خداوند به شکل ابر و آتش در کوه سینا مستقر شد (خروج ۲۴: ۱۵-۱۷). خداوند به موسی اجازه داد تا جلالش را به شکل احسان او ببیند (خروج ۳۳: ۱۸)؛ احسان خداوند شامل محبت، رحمت و عدالت وی است. اینها صفات خداوند هستند که میتواند رؤیت و تجربه شود. سرانجام در هنگامی که خیمه مقدّس و معبد را تقدیس میکردند، جلال خداوند یعنی حضور خداوند آنجا را پُر ساخت (خروج ۴۰: ۳۴-۳۵؛ اول پادشاهان ۸: ۱۰-۱۱).
با شکوهترین طریقی که خداوند جلال خود را بر بشر متجلی ساخت فرستادن پسر خود بود تا در میان ما زندگی کند. و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پر از فیض و راستی؛ و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته پسر یگانه پدر (یوحنا ۱: ۱۴).
ایمان
واژه ”ایمان“ در کتاب مقدّس به مفهوم ایمان به خداوند است؛ هر چند در عهد جدید به مفهوم ایمان به مسیح نیز میباشد. ایمان همچنین اعتقاد راسخ به درستی تعالیم مسیح و اعتقاد به این حقیقت است که ما توسط مرگ مسیح نجات یافتهایم.
ایمان صرفا یک تفکر استوار و نیرومند نیست. این توکل کامل به خداوند است. این خود را وابسته به خدا دانستن است. برای مثال، فرض کنید ما به پلی میرسیم و شخصی به ما میگوید از روی پل عبور کنیم، ما به محکم بودن یا نبودن این پل مطمئن نیستیم ، اما اگر برای عبور از پل دچار ترس شویم، این نشان میدهد که ما فاقد ایمان به آن شخص هستیم. ایمان یعنی عبور نمودن از روی پل.
ما بواسطه ایمان نجات یافتهایم (افسسیان ۲: ۸). ما از طریق ایمان صاحب تمامی برکات روحانی شدهایم. لیکن بدون ایمان تحصیل رضامندی او محال است (عبرانیان ۱۱: ۶). و هر چه از ایمان نیست گناه است (رومیان ۱۴: ۲۳).
ایمان ما بی نهایت برای خداوند مهم است. داشتن ایمان به مفهوم این است که ما تکیه خود را نه بر خودمان بلکه بر خداوند قرار دادهایم. ایمان ما از نظر خداوند به عنوان عدالت و پارسایی ما بشمار میآید (پیدایش ۱۵: ۶ و تفسیر آن مشاهده شود). خداوند بیشتر از اعمال نیکوی ما، از ما میخواهد تا فروتنانه به او وابسته باشیم.
هر چند وقتی ما چنین ایمانی داشته باشیم طبیعتا اعمال نیکو نیز به دنبال آن خواهد آمد (افسسیان ۲: ۱۰). رؤیت اعمال نیکوی ما نشان از حقیقی بودن ایمان ما دارد. اگر ایمان ما سبب سوق دادن ما بسوی محبت و اطاعت از خداوند و انجام اعمال محبت آمیز نشود، آنوقت ایمان ما دروغین و باطل و یک ایمان مُرده است. یک چنین ”ایمانی“ سبب نجات ما نمیشود (متی ۷: ۲۱؛ غلاطیان ۵: ۶؛ یعقوب ۲: ۱۴-۱۷، ۲۳-۲۴).
تأدیب
تأدیب نوعی زحمت یا درد و رنج است که در نهایت ما را به سوی رشد و سعادت سوق میدهد.
والدین فرزندان خود را به منظور تربیت و تعلیم ایشان و برای داشتن زندگی بهتر مورد تأدیب قرار میدهند. و خداوند نیز به همین منوال قوم خود را مورد تربیت و تأدیب قرار میدهد. همه ما در شخصیت خود دارای ضعفها و کاستیهایی هستیم، و خداوند میخواهد آنها را برداشته و ما را کامل بسازد. از اینرو او اجازه میدهد تا ما متحمل زحمت و جفا شویم بدین منظور که ما را آزموده، و ایمان ما را تقویت و اشتباهات و خطاهای ما را اصلاح کند.
خود خداوند بدی یا وسوسه را به سراغ ما نمیفرستد. اما او به شیطان اجازه میدهد تا ما را وسوسه کند. بعلاوه گناهان خود ما سبب نازل شدن زحمت و سختی بر ما میشود
خداوند اسرائیلیها را در سراسر تاریخ عهد قدیم بارها و بارها مورد تأدیب قرار داد (خروج ۱۵: ۲۵-۲۷ و تفسیر آن مشاهده شود). اما اغلب آنها همچنان در مقابل خداوند به طغیان و سرکشی خود ادامه داده و تأدیب خداوند هیچ فایده و هیچ ثمری برای آنها نداشت.
هنگامی که خداوند ما را مورد تأدیب قرار میدهد، ما باید با شکر گزاری خود را تسلیم این تأدیب کنیم، زیرا یک چنین تأدیبی ثابت میکند که ما در واقع فرزندان خدا هستیم (عبرانیان ۱۲: ۵-۱۲؛ یعقوب ۱: ۲-۴؛ اول پطرس ۱: ۶-۷).
جلال خداوند شامل کمال او، تعالی و رفعت او، و نیکویی و احسان او میشود. جلال خداوند چنان مهیب و در هم شکننده است که مخلوق بشری نمیتواند مستقیما نگاه خود را به خداوند دوخته و زنده بماند.
به هر حال خداوند جلال و عظمت خود را به طریق گوناگون بر ما مکشوف ساخته است. جلال خداوند به شکل ابر و آتش در کوه سینا مستقر شد (خروج ۲۴: ۱۵-۱۷). خداوند به موسی اجازه داد تا جلالش را به شکل احسان او ببیند (خروج ۳۳: ۱۸)؛ احسان خداوند شامل محبت، رحمت و عدالت وی است. اینها صفات خداوند هستند که میتواند رؤیت و تجربه شود. سرانجام در هنگامی که خیمه مقدّس و معبد را تقدیس میکردند، جلال خداوند یعنی حضور خداوند آنجا را پُر ساخت (خروج ۴۰: ۳۴-۳۵؛ اول پادشاهان ۸: ۱۰-۱۱).
با شکوهترین طریقی که خداوند جلال خود را بر بشر متجلی ساخت فرستادن پسر خود بود تا در میان ما زندگی کند. و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پر از فیض و راستی؛ و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته پسر یگانه پدر (یوحنا ۱: ۱۴).
ایمان
واژه ”ایمان“ در کتاب مقدّس به مفهوم ایمان به خداوند است؛ هر چند در عهد جدید به مفهوم ایمان به مسیح نیز میباشد. ایمان همچنین اعتقاد راسخ به درستی تعالیم مسیح و اعتقاد به این حقیقت است که ما توسط مرگ مسیح نجات یافتهایم.
ایمان صرفا یک تفکر استوار و نیرومند نیست. این توکل کامل به خداوند است. این خود را وابسته به خدا دانستن است. برای مثال، فرض کنید ما به پلی میرسیم و شخصی به ما میگوید از روی پل عبور کنیم، ما به محکم بودن یا نبودن این پل مطمئن نیستیم ، اما اگر برای عبور از پل دچار ترس شویم، این نشان میدهد که ما فاقد ایمان به آن شخص هستیم. ایمان یعنی عبور نمودن از روی پل.
ما بواسطه ایمان نجات یافتهایم (افسسیان ۲: ۸). ما از طریق ایمان صاحب تمامی برکات روحانی شدهایم. لیکن بدون ایمان تحصیل رضامندی او محال است (عبرانیان ۱۱: ۶). و هر چه از ایمان نیست گناه است (رومیان ۱۴: ۲۳).
ایمان ما بی نهایت برای خداوند مهم است. داشتن ایمان به مفهوم این است که ما تکیه خود را نه بر خودمان بلکه بر خداوند قرار دادهایم. ایمان ما از نظر خداوند به عنوان عدالت و پارسایی ما بشمار میآید (پیدایش ۱۵: ۶ و تفسیر آن مشاهده شود). خداوند بیشتر از اعمال نیکوی ما، از ما میخواهد تا فروتنانه به او وابسته باشیم.
هر چند وقتی ما چنین ایمانی داشته باشیم طبیعتا اعمال نیکو نیز به دنبال آن خواهد آمد (افسسیان ۲: ۱۰). رؤیت اعمال نیکوی ما نشان از حقیقی بودن ایمان ما دارد. اگر ایمان ما سبب سوق دادن ما بسوی محبت و اطاعت از خداوند و انجام اعمال محبت آمیز نشود، آنوقت ایمان ما دروغین و باطل و یک ایمان مُرده است. یک چنین ”ایمانی“ سبب نجات ما نمیشود (متی ۷: ۲۱؛ غلاطیان ۵: ۶؛ یعقوب ۲: ۱۴-۱۷، ۲۳-۲۴).
تأدیب
تأدیب نوعی زحمت یا درد و رنج است که در نهایت ما را به سوی رشد و سعادت سوق میدهد.
والدین فرزندان خود را به منظور تربیت و تعلیم ایشان و برای داشتن زندگی بهتر مورد تأدیب قرار میدهند. و خداوند نیز به همین منوال قوم خود را مورد تربیت و تأدیب قرار میدهد. همه ما در شخصیت خود دارای ضعفها و کاستیهایی هستیم، و خداوند میخواهد آنها را برداشته و ما را کامل بسازد. از اینرو او اجازه میدهد تا ما متحمل زحمت و جفا شویم بدین منظور که ما را آزموده، و ایمان ما را تقویت و اشتباهات و خطاهای ما را اصلاح کند.
خود خداوند بدی یا وسوسه را به سراغ ما نمیفرستد. اما او به شیطان اجازه میدهد تا ما را وسوسه کند. بعلاوه گناهان خود ما سبب نازل شدن زحمت و سختی بر ما میشود
خداوند اسرائیلیها را در سراسر تاریخ عهد قدیم بارها و بارها مورد تأدیب قرار داد (خروج ۱۵: ۲۵-۲۷ و تفسیر آن مشاهده شود). اما اغلب آنها همچنان در مقابل خداوند به طغیان و سرکشی خود ادامه داده و تأدیب خداوند هیچ فایده و هیچ ثمری برای آنها نداشت.
هنگامی که خداوند ما را مورد تأدیب قرار میدهد، ما باید با شکر گزاری خود را تسلیم این تأدیب کنیم، زیرا یک چنین تأدیبی ثابت میکند که ما در واقع فرزندان خدا هستیم (عبرانیان ۱۲: ۵-۱۲؛ یعقوب ۱: ۲-۴؛ اول پطرس ۱: ۶-۷).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر