۱۳۹۳ مهر ۱۸, جمعه

درباره جلال،ایمان و تادیب در مسیحیت

جلال 
جلال خداوند شامل کمال او، تعالی و رفعت او، و نیکویی و احسان او می‏شود. جلال خداوند چنان مهیب و در هم شکننده است که مخلوق بشری نمی‏تواند مستقیما نگاه خود را به خداوند دوخته و زنده بماند. 
به هر حال خداوند جلال و عظمت خود را به طریق گوناگون بر ما مکشوف ساخته است. جلال خداوند به شکل ابر و آتش در کوه سینا مستقر شد (خروج ۲۴: ۱۵-۱۷). خداوند به موسی اجازه داد تا جلالش را به شکل احسان او ببیند (خروج ۳۳: ۱۸)؛ احسان خداوند شامل محبت، رحمت و عدالت وی است. اینها صفات خداوند هستند که می‏تواند رؤیت و تجربه شود. سرانجام در هنگامی که خیمه مقدّس‏ و معبد را تقدیس می‏کردند، جلال خداوند یعنی حضور خداوند آنجا را پُر ساخت (خروج ۴۰: ۳۴-۳۵؛ اول پادشاهان ۸: ۱۰-۱۱). 
با شکوه‏ترین ‏طریقی که خداوند جلال خود را بر بشر متجلی ساخت فرستادن پسر خود بود تا در میان ما زندگی کند. و کلمه‌ جسم‌ گردید و میان‌ ما ساکن‌ شد، پر از فیض‌ و راستی‌؛ و جلال‌ او را دیدیم‌، جلالی‌ شایسته‌ پسر یگانه‌ پدر (یوحنا ۱: ۱۴).


ایمان 
واژه ”‏ایمان“ در کتاب مقدّس‏ به مفهوم ایمان به خداوند است؛ هر چند در عهد جدید به مفهوم ایمان به مسیح نیز می‏باشد. ایمان همچنین اعتقاد راسخ به درستی تعالیم مسیح و اعتقاد به این حقیقت است که ما توسط مرگ مسیح نجات یافته‏ایم. ‏ 
ایمان صرفا یک تفکر استوار و نیرومند نیست. این توکل کامل به خداوند است. این خود را وابسته به خدا دانستن است. برای مثال، فرض کنید ما به پلی می‏رسیم و شخصی به ما می‏گوید از روی پل عبور کنیم، ما به محکم بودن یا نبودن این پل مطمئن نیستیم ، اما اگر برای عبور از پل دچار ترس شویم، این نشان می‏دهد که ما فاقد ایمان به آن شخص هستیم. ایمان یعنی عبور نمودن از روی پل. 
ما بواسطه ایمان نجات یافته‏ایم ‏(افسسیان ۲: ۸). ما از طریق ایمان صاحب تمامی برکات روحانی شده‏ایم. ‏لیکن بدون ایمان تحصیل رضامندی او محال است (عبرانیان ۱۱: ۶). و هر چه از ایمان نیست گناه است (رومیان ۱۴: ۲۳). 
ایمان ما بی نهایت برای خداوند مهم است. داشتن ایمان به مفهوم این است که ما تکیه خود را نه بر خودمان بلکه بر خداوند قرار داده‏ایم. ‏ایمان ما از نظر خداوند به عنوان عدالت و پارسایی ما بشمار می‏آید (پیدایش ۱۵: ۶ و تفسیر آن مشاهده شود). خداوند بیشتر از اعمال نیکوی ما، از ما می‏خواهد تا فروتنانه به او وابسته باشیم. 
هر چند وقتی ما چنین ایمانی داشته باشیم طبیعتا اعمال نیکو نیز به دنبال آن خواهد آمد (افسسیان ۲: ۱۰). رؤیت اعمال نیکوی ما نشان از حقیقی بودن ایمان ما دارد. اگر ایمان ما سبب سوق دادن ما بسوی محبت و اطاعت از خداوند و انجام اعمال محبت آمیز نشود، آنوقت ایمان ما دروغین و باطل و یک ایمان مُرده است. یک چنین ”‏ایمانی“ سبب نجات ما نمی‏شود (متی ۷: ۲۱؛ غلاطیان ۵: ۶؛ یعقوب ۲: ۱۴-۱۷، ۲۳-۲۴).


تأدیب 
تأدیب نوعی زحمت یا درد و رنج است که در نهایت ما را به سوی رشد و سعادت سوق می‏دهد. 
والدین فرزندان خود را به منظور تربیت و تعلیم ایشان و برای داشتن زندگی بهتر مورد تأدیب قرار می‏دهند. و خداوند نیز به همین منوال قوم خود را مورد تربیت و تأدیب قرار می‏دهد. همه ما در شخصیت خود دارای ضعفها و کاستیهایی هستیم، و خداوند می‏خواهد آنها را برداشته و ما را کامل بسازد. از اینرو او اجازه می‏دهد تا ما متحمل زحمت و جفا شویم بدین منظور که ما را آزموده، و ایمان ما را تقویت و اشتباهات و خطاهای ما را اصلاح کند. 
خود خداوند بدی یا وسوسه را به سراغ ما نمی‏فرستد. اما او به شیطان اجازه می‏دهد تا ما را وسوسه کند. بعلاوه گناهان خود ما سبب نازل شدن زحمت و سختی بر ما می‏شود 
خداوند اسرائیلیها را در سراسر تاریخ عهد قدیم بارها و بارها مورد تأدیب قرار داد (خروج ۱۵: ۲۵-۲۷ و تفسیر آن مشاهده شود). اما اغلب آنها همچنان در مقابل خداوند به طغیان و سرکشی خود ادامه داده و تأدیب خداوند هیچ فایده و هیچ ثمری برای آنها نداشت. 
هنگامی که خداوند ما را مورد تأدیب قرار می‏دهد، ما باید با شکر گزاری خود را تسلیم این تأدیب کنیم، زیرا یک چنین تأدیبی ثابت می‏کند که ما در واقع فرزندان خدا هستیم (عبرانیان ۱۲: ۵-۱۲؛ یعقوب ۱: ۲-۴؛ اول پطرس ۱: ۶-۷).


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر