روحالقدس کیست؟
روحالقدس خود خدا است. او یکی از سه شخصیت تثلیث است. همه مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود، واحد است، اما در عین حال، همواره در این ذات واحد، سه شکل یا حالت هستی وجود دارد که هر سه کاملا خدا هستند؛ این سه شکل یا حالت عبارتند از : «پدر» ما که در آسمان است، «پسر» که به زمین آمد و انسان شد، و «روحالقدس» که در قلب ایمانداران زندگی میکند. عیسی مسیح و روحالقدس بخشهایی از خدا نیستند؛ آنان به شکل کامل خدا هستند. درک این موضوع برای ما مشکل است، اما این حقیقتی است که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است. برای مثال، هنگامی که عیسی تعمید گرفت، روحالقدس به شکل کبوتری بر او نازل شد و پدر از آسمان سخن گفت و فرمود: «تو پسر حبیب من هستی» (مرقس ۱: ۹-۱۱). عیسی به ما فرمود که به اسم اب و ابن و روحالقدس تعمید دهیم (متی ۲۸: ۱۹). پولس رسول چنین دعا کرد: فیض خداوند و محبت خدا و شراکت روحالقدس با جمیع شما باد (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). سه شخصیت تثلیث پیوسته در کنار یکدیگر ذکر شده اند (افسسیان ۲: ۱۸؛ ۴: ۴-۶؛ یهودا ۲۰: ۲۱).
هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روحالقدس از یکدیگر متمایزند (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، ۲۶ ۱۶: ۷-۱۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۴-۶؛ اول پطرس ۱: ۲). اما آنان در عین حال با یکدیگربرابرند. هر سه شخصیت «خدا» خوانده میشوند (یوحنا ۶: ۲۷؛ عبرانیان ۱: ۸؛ اعمال ۵: ۳-۴). هر سه حیات میبخشند (یوحنا ۵: ۲۱؛ رومیان ۸: ۱۱). هر سه حرمتی را که شایستۀ خدا است، دریافت میدارند (یوحنا ۵: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). هر سه ازلی هستند (یوحنا ۱: ۱؛ عبرانیان ۹: ۱۴).
شعلۀ روحالقدس را میتوان اطفا کرد (اول تسالونیکیان ۵: ۱۹). اما روحالقدس نوعی نیرو یا انرژی نیست. او نیز دارای شخصیت است، روحالقدس نیز همانند دیگر اعضای تثلیث، در رابطه خود با ما، شخصیت دارد. او سخن میگوید (اعمال ۱۳: ۲)؛ میتواند محزون شود (اشعیا ۶۳: ۱۰؛ افسسیان ۴: ۳۰)؛ و میتواند مورد بی حرمتی قرار گیرد (عبرانیان ۱۰: ۲۹). سخن گفتن بر ضد روحالقدس کفر گویی قلمداد میشود و گناهی است که آمرزیده نخواهد شد (مرقس ۳: ۲۸-۲۹).
روحالقدس با پدر و پسر یکی است . ما میتوانیم این امر را در رومیان ۸: ۹-۱۰ مشاهده کنیم؛ در این آیه ها، کلمات «روحالقدس» «روح خدا"، «روح مسیح»، و «مسیح» به طور هم معنی به جای یکدیگر بکار میروند و همه به معنی «خدا» هستند. این یکی بودن بدین معنی نیست که هویت پدر و پسر و روحالقدس یکی است. پسر پدر نیست، بلکه پسر یگانه پدر است (یوحنا ۳: ۱۶)؛ و روحالقدس نیز پدر و پسر نیست، بلکه توسط پسر و پدر فرستاده میشود (یوحنا ۱۵: ۲۶). اما فکر، اراده و هدف هر سه شخصیت واحد است، همانگونه که ذاتشان نیز واحد است. برخی خدای تثلیث را به تخم مرغی تشبیه کرده اند که از سه بخش پوسته، سفیده و زرده تشکیل شده، اما هر سه با هم تخم مرغ را تشکیل میدهند. اما خدا سه بخش ندارد، زیرا او ذات واحد است. همچنین برخی نیز تشبیه آب را به کار میبرند که به سه شکل آب، یخ و بخار وجود دارد، اما در اصل یک چیز واحد است. در مقایسه قبلی، این تشبیه مناسب تر است، زیرا در هر سه شکل، ماده واحدی دیده میشود. اما مشکل این تشبیه آن است که آب همزمان نمیتواند در هرشکل وجود داشته باشد، در حالی که خدا در آن واحد، دارای سه شخصیت است (مرقس ۱: ۱۰-۱۱).
بهتر است خدای پدر را نویسندهای در نظر بگیریم که نمایشنامهای مینویسد. نمایشنامه نمایانگر دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم. نویسنده شخصیتی را در نمایشنامه جای میدهد که شخصیت وی دقیقا همانند شخصیت خود او است. این شخصیت که دقیقا شبیه نویسنده نمایشنامه است، عیسی است. روح نویسنده نیز در کل اثر دیده میشود و بر همۀ شخصیتهای نمایشنامه اثر میگذارد و به یک شخصیت قوت بخشیده، از دیگری قوت را باز میستاند. این روح نیز شبیه روحالقدس است که در جهان فعال است.
عمل روحالقدس
نخست آنکه روحالقدس در آفرینش جهان فعال بود (پیدایش ۱: ۱-۲). وی در بخشیدن دم حیات به انسان نقش داشت (پیدایش ۲: ۷؛ ایوب ۳۳: ۴). روحالقدس همچنین به نویسندگان کتاب مقدس الهام بخشید و ایشان را هدایت کرد تا دقیقا آنچه را بنویسند که خدا میخواست (اعمال ۲۸: ۲۵؛ عبرانیان ۹: ۸، ۱۰: ۱۵؛ دوم پطرس ۱: ۲۱).
روحالقدس در عهد عتیق فعال بود؛ او قوم اسرائیل را تعلیم میداد (نحمیا ۹: ۲۰، ۳۰)، و بر ایشان نازل میشد تا بدیشان قدرت و عطایا ببخشد (اعدا ۱۱: ۱۷، ۲۷: ۱۸؛ اول سموئیل ۱۹: ۲۰-۲۴، دوم پادشاهان ۲: ۹-۱۴). اما داود از این واهمه داشت که مبادا خدا روح مقدس خویش را از او بگیرد (مزمور ۵۱: ۱۱). بنابراین، شاید بتوان گفت که در دوران عهد عتیق، روحالقدس در درون هر ایمانداری ساکن نمیشد، بلکه بر بعضی اشخاص در زمانهایی خاص نازل میگشت تا ایشان توانایی آن را بیابند که خدمتی خاص را انجام دهند.
توسط روحالقدس، نطفه مسیح در رحم مریم بسته شد (متی ۱: ۲۰). عیسی توسط روحالقدس به قدرت مسح شد تا خدمت خود را آغاز کند (مرقس ۱: ۱۰؛ لوقا ۴: ۱۸؛ اعمال ۱۰: ۳۸). عیسی نیز همانند ما به مساعدت و قدرت روحالقدس نیاز داشت، زیرا وی کاملا انسان شده بود. هنگامی که وی بر زمین بود، اگر چه طبیعت الهی خود را حفظ کرده بود، اما قدرت و جلال خود را کنار گذارد (یوحنا ۱۷: ۵؛ فیلپیان ۲: ۷).
در یوحنا بابهای ۱۴ تا ۱۶، عیسی وعدۀ آمدن عصر نوین روح را به شاگردان میدهد، زیرا وی قبلا با ایشان زندگی کرده بود (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷). «فرستاده شدن» روحالقدس، بدین شکل نوین، بدین معنی نبود که وی پیش از آن در جهان حضور نداشت؛ اما در عهد جدید روحالقدس به طریقی خاص به جهان میآید تا برخی کارهای جدید انجام دهد.
روحالقدس به شکلی خاص نازل میشود تا کلیسا یعنی بدن مسیح را تاسیس کند (افسسیان ۱: ۲۲-۲۳؛ ۵: ۲۹-۳۰).روحالقدس سر منشا یگانگی و مشارکت ما با یکدیگر است (اول قرنتیان ۱۲: ۱۳؛ افسسیان ۴: ۳). روحالقدس در روز پنطیکاست به کلیسا قدرت بخشید (اعمال ۲: ۱-۴)؛ این واقعه در عهد عتیق پیشگویی شده بود (یوئیل ۲: ۲۸-۲۹؛ اعمال ۲: ۱۷-۱۸). روحالقدس عطایایی خاص به کلیسا میبخشد تا به کلیسا در خدمتش کمک کند (رومیان ۱۲: ۶-۸؛ اول قرنتیان ۱۲: ۸-۱۰). او کلیسا را هدایت میکند تا افراد مناسب برای خدمت انتخاب شوند (اعمال ۱۳: ۲). او توسط نبوت ها، رویاها و مکاشفات، کلام خود را به کلیسا میفرستد (اعمال ۱۰: ۹-۱۶، ۱۶: ۹، ۲۱: ۹- ۱۰؛ اول قرنتیان ۱۴: ۲۶-۳۲؛ اول تیموتائوس ۴: ۱۴؛ مکاشفه ۱: ۱).
اما عصر نوین روحالقدس فقط برای کلیسا که جامعه الهی است، فرا نمیرسد؛ روحالقدس عمیقا در زندگی هر ایماندار نیز عمل میکند. این روحالقدس است که انسانها را به گناهانشان ملزم میسازد (یوحنا ۱۶: ۸-۱۱). حزقیال نبوت کرد که خدا روح خود را در درون هر یک از ما خواهد نهاد (حزقیال ۳۶: ۲۵-۲۸). وعدهای که عیسی به شاگردانش داد، فقط این نبود که روحالقدس در کنارشان باشد، بلکه وعده داد که روحالقدس در درون ایشان ساکن خواهد شد (یوحنا ۱۴: ۱۸). عیسی پیش از صعود خود به آسمان، بر شاگردان دمید و فرمود: «روحالقدس را بیابید» (یوحنا ۲۰: ۲۲). روحالقدس در همه مسیحیان زندگی میکند (رومیان ۸: ۹؛ اول قرنتیان ۶: ۱۹؛ غلاطیان ۴: ۶). هنگامی که ایمان میآوریم، از روح متولد میشویم (یوحنا ۳: ۳-۶؛ اول یوحنا ۵: ۱)؛ روحالقدس بر روحهای ما شهادت میدهد که فرزندان خدا هستیم (رومیان ۸: ۱۶؛ اول یوحنا ۵: ۶-۸). روحالقدس این حق را به ما میدهد که خدا را پدر خود بخوانیم (رومیان ۸: ۱۵؛ غلاطیان ۴: ۶). عیسی وعده داد که روحالقدس ما را تعلیم خواهد داد (یوحنا ۱۴: ۲۶، ۱۵: ۲۶، ۱۶: ۱۳-۱۴) و ما را هدایت خواهد کرد (مرقس ۱۱: ۱۳). در اعمال ۱۵: ۲۸ و ۱۶: ۶-۷ نمونههایی از این امر را میبینیم. روحالقدس همچنین به ما کمک میکند تا مطابق اراده خدا دعا کنیم (رومیان ۸: ۲۶-۲۷).
روحالقدس در درون هر مسیحی زندگی میکند (رومیان ۸: ۹). اما وی در هر ایماندار به گونهای متفاوت کار میکند. پولس رسول فرموده که هنگامی که ما ایمان آوردیم، با روح مختوم شدیم (افسسیان ۱: ۱۳-۱۴). اما در عین حال به ما میگوید که از روح پر شویم (افسسیان ۵: ۱۸). شاگردان در یوحنا ۲: ۲۲ روحالقدس را یافتند، اما در اعمال ۲: ۴ از روح پُر گشتند؛ در اعمال ۴: ۳۱ بار دیگر پر از روح شدند. روحالقدس همچنین برای خدماتی خاص، به شیوههایی خاص بر اشخاص قرار میگیرد (اعمال ۱۳: ۲-۴؛ اول تیموتائوس ۴: ۱۴). پولس رسول به ما میگوید که روح را اطفا مکنید (اول تسالونیکیان ۵: ۱۹). به تیموتائوس نیز فرموده که عطایی را که توسط نهادن دستهایش به او داده شده، برافروزد (دوم تیموتائوس ۱: ۶). پس مشاهده میکنیم که ما میتوانیم به روحالقدس یا اجازه دهیم که در ما بیشتر عمل کند یا مانع کار او در خودمان گردیم. ما میتوانیم هم از روح پر شویم و هم روح را اطفا کنیم.
این «پر شدن از روحالقدس» به چه معنی است؟ کدام اعمال روحالقدس در زندگی همه مسیحیان به یک شکل دیده نمیشود؟ این اعمال را به دو گروه میتوان تقسیم کرد: یکی عطایای خاص روحالقدس است که نمونههایی از آن در اول قرنتیان ۱۲: ۸-۱۰ دیده میشود؛ دیگری، ثمرات روحالقدس میباشد که در غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳ ذکر شده اند. برای بررسی بیشتر عطایا و قدرت روحالقدس، به مقالۀ عمومی «تعمید روحالقدس» مراجعه کنید. در سطور زیر، ثمرات روح یا «تقدیس» مورد بررسی قرار گرفته است.
تقدیس
تقدیس چیست؟ به طور خلاصه، یعنی شبیه شدن به مسیح. نتیجۀ تقدیس، به ظهور رسیدن محبت و دیگر ثمرات روح است (اول قرنتیان ۱۳: ۱-۱۳؛ غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳). تقدیس از یک سو به معنی جدا شدن از گناه و جهان است، و از سوی دیگر، جدا شدن برای خدا، به گونهای که تمامی تواناییها و قابلیتهای ما وقف خدا گردد.
خدا به طوری به ما مینگرد که گویی کاملا مقدس هستیم (عبرانیان ۱۰: ۱۰). اما ما در زندگی خود، مشاهده میکنیم که کاملا مقدس نیستیم. چگونه میتوان این تناقض را توضیح داد؟ در کتاب مقدس دو معنی برای تقدس ذکر شده است. در معنی نخست، خدا به عنوان داور، ما را مقدس یا بی عیب به شمار میآورد. در واقع، عیسی مسیح تقدس ما است (اول قرنتیان ۱: ۳۰)، و ما «مقدسین» خوانده شده ایم (افسسیان ۱: ۱؛ فیلپیان ۱: ۱).
اما معنی دوم تقدس در کتاب مقدس، آن میزان واقعی از تقدس است که در زندگی و تجربۀ ما به چشم میخورد. آیا هنگامی که به زندگی خود مینگریم، تقدس کامل را مشاهده میکنیم؟ نه، ما چنین چیزی را مشاهده نمیکنیم. شخص ایماندار هنگامی که از نجات بهره مند میگردد، عادل به حساب میآید، اما هنوز مرتکب گناهانی میشود و نیاز دارد تا مقدس گردد. کار دائمی روحالقدس همانا تقدس کردن ما است تا در زندگی روزمره خود حقیقتا مقدس شویم (دوم تسالونیکیان ۲: ۱۳؛ اول پطرس ۱: ۲). خدا ما را فرا میخواند تا زندگی مقدسی داشته باشیم (افسسیان ۱: ۴؛ اول تسالونیکیان ۴: ۳-۷؛ اول پطرس ۱: ۱۵-۱۶)؛ خداوند عیسی نیز به ما حکم کرده است که مقدس یا کامل باشیم (متی ۵: ۴۸). اما در عمل، این روحالقدس است که ما را تقدیس کرده، مقدس میسازد.
تقدس در بطن نجات ما نهفته است (دوم تسالونیکیان ۲: ۱۳). بدون تقدس ما نمیتوانیم خدا را ببینیم (عبرانیان ۱۲: ۱۴). تقدس خصوصیتی نیست که برای نجات یافتن باید دارا باشیم، بلکه خصوصیتی است که به دنبال نجات پدید میآید (رومیان ۶: ۲۲). ما تنها توسط تلاشهای خویش نمیتوانیم مقدس شویم و روحالقدس باید در این زمینه به ما کمک کند. توسط روحالقدس است که ما گناهان طبیعت گناه آلود خود را نابود میسازیم (رومیان ۸: ۱۳). پولس مسیحیان غلاطیه را سرزنش کرد زیرا ایشان زندگی مسیحی خود را با پذیرفتن نجات بعنوان عطای مجانی خدا آغاز کرده بودند، اما بعد از مدتی، برای کامل یا مقدس شدن بار دیگر به تلاشهای انسانی متوسل شده بودند (به غلاطیان ۳: ۳ و مقالۀ عمومی: «طریق نجات» مراجعه کنید).
تنها توسط روحالقدس است که میتوانیم مقدس شویم. اما این سخن بدین معنی نیست که ما در این فرایند سهمی نداریم. سهم ما این است که تادیب خدا را بپذیریم (عبرانیان ۱۲: ۹-۱۱)؛ بدنهای خود را در تقدس تربیت کنیم (اول قرنتیان ۹: ۲۴-۲۷؛ اول تیموتائوس ۴: ۷)؛ هر گناهی را از جسم و روحمان دور سازیم (دوم قرنتیان ۷: ۱؛ عبرانیان ۱۲: ۱-۲)؛ کتاب مقدس را مطالعه کنیم (دوم تیموتائوس ۳: ۱۶)؛ آیات آن را حفظ نماییم (مزمور ۱۱۹: ۱۱، دوم پطرس ۱: ۴) و آنگاه به کلام خدا اجازه دهیم که رفتارمان را تغییر دهد. ما میتوانیم از رهبرانی که خدا برای ما تعیین کرده کمک بگیریم (افسسیان ۴: ۱۱-۱۳). علاوه بر همه اینها، باید در دعا، از خدا طلب کمک نماییم (کولسیان ۱: ۹-۱۰؛ تسالونیکیان ۳: ۱۲-۱۳؛ ۵: ۲۳)، چرا که در غیر این صورت شکست خواهیم خورد.
دستهای از مسیحیان اعتقاد دارند که تقدیس، مرحلۀ خاص و مجزایی است. آنان بر این عقیده اند که پس از دعای بسیار و طلبیدن روی خدا، میتوانیم تقدس را طی تجربهای خاص دریافت کنیم و میتوانیم با اطمینان بدانیم که آن را یافته ایم. آنان این تجربه تقدیس را «عمل ثانوی فیض» مینامند (عمل نخست فیض منجر به نجات ما میشود). این گروه از مسیحیان تعلیم میدهند که نجات نخستین ما باعث میشود تا ما تولد تازه بیابیم و از دنیا جدا شویم (اول یوحنا ۵: ۴) و روحالقدس در ما ساکن گردد (رومیان ۸: ۹). در این مرحله ما در مسیح اطفال هستیم (اول قرنتیان ۳: ۱). اما «عمل ثانوی فیض» که گاهی «برکت ثانوی» نیز خوانده میشود، منجر به تقدیس ما و جدا شدن ما از خویشتن (غلاطیان ۲: ۲۰) و پر شدن از روحالقدس میشود (افسسیان ۵: ۱۸). پس از آن ما کامل میشویم (افسسیان ۴: ۱۳) و محبت خدا در ما کامل میگردد (اول یوحنا ۴: ۱۲، ۱۷). بسیاری از این مسیحیان معتقدند که ما میتوانیم کاملا مقدس باشیم به گونهای که چه آگاهانه و چه نا آگاهانه، دیگر مرتکب گناه نخواهیم شد (اول یوحنا ۳: ۹). آنان بر این عقیده اند که بخش پایانی باب هفتم از رساله رومیان، تصویری از مسیحی نابالغ و ناکامل ترسیم میکند؛ در حالی که باب هشتم رومیان، تصویری از یک مسیحی بالغ و کامل به دست میدهد که از تجربه «برکت ثانوی» بهره مند شده است. آنان بر پری روحالقدس در اعمال ۲: ۴ و ۹: ۱۷ به عنوان نمونههای از این تجربۀ تقدس اشاره میکنند (به مقالۀ عمومی: «تعمید روحالقدس» مراجعه کنید).
ما اکثر مسیحیان اعتقاد دارند که تقدیس فرایندی است تدریجی که مستلزم گذشت زمان میباشد و حتی تا هنگام مرگمان نیز ادامه دارد. ایشان به وجود تجربهای مجزا برای تقدیس باور ندارند. آنان به آیاتی اشاره میکنند که میگویند ما در حال مقدس شدن میباشیم (غلاطیان ۳: ۳؛ عبرانیان ۱۰: ۱۴، ۱۲: ۱۰-۱۱)؛ یا آیاتی که میگویند ما هنوز در حال رسیدن به هدفیم و پیوسته باید علیه گناه مبارزه نماییم (عبرانیان ۱۲: ۱-۴). بسیاری از آیات عهد جدید حاکی از آنند که یک مسیحی باید بدن خود را «ریاضت» دهد، خود را به عنوان «قربانی» زنده تقدیم خدا کند، در مسابقه «بدود» یا «بجنگد». وجود آیاتی از این دست، نشانگر این است که ما هنوز کاملا مقدس نشده ایم. خود پولس رسول میفرماید که هنوز کامل نشده است، اما برای کاملیت همچنان تلاش میکند (فیلپیان ۳: ۱۲-۱۴)، گر چه او خود را جزو اشخاص کامل میداند (فیلپیان ۳: ۱۵). برخی به اول یوحنا ۱: ۸ اشاره میکنند که میفرماید اگر ادعا کنیم که بی گناه هستیم، گفتار ما بر صداقت استوار نیست. هر قدر در مسیح «کامل تر» و «بالغتر» میشویم، بیشتر به نقض و گناهکار بودن خود پی میبریم. پولس رسول در پایان زندگی خود را بزرگترین گناهکاران میداند (اول تیموتائوس ۱: ۱۵). مسیحیانی که این دیدگاه دوم را میپذیرند، معمولا معتقندند که بخش پایانی باب هفتم رومیان، به پیکار هر روزۀ یک مسیحی اشاره دارد. آنان بر این عقیده اند که یک مسیحی میتواند به تدریج از حیات پیروزمندانهای که در باب هشتم رومیان ذکر شده، بهره مند شود و به شکل فرایندهای آن را تجربه کند، اما در این جهان، جنگ او علیه طبیعت گناه آلود قدیمی، هرگز به طور کامل پایان نخواهد پذیرفت.
هر مسیحی تجربهای متفاوت دارد. بسیاری از مسیحیان میگویند که «برکت ثانوی» یا پری مخصوص روحالقدس را دریافت کرده اند. بعضی از مسیحیان دورههای ناگهانی تقدیس فزاینده را علاوه بر تجربۀ تدریجی تقدیس تجربه کرده اند. خدا در زندگی اشخاص مختلف به طرق گوناگون عمل میکند. ما نباید بر اساس تجر بههای خاص خودمان، برای عملکرد روحالقدس محدودیت قائل شویم.
ما در مورد تجربۀ تقدیس هر باوری هم داشته باشیم، مسئولیت مان مشخص است: «به ما حکم شده است که مقدس باشیم. پولس رسول مینویسد: ... در هر سیرت مقدس باشید (اول پطرس ۱: ۱۵). در پی سلامتی با همه بکوشید و تقدسی که به غیر از آن هیچ کس خداوند را نخواهد دید (عبرانیان ۱۲: ۱۴).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر