بیداری روحانی
بسیاری از آنانی که برای نخستین بار نزد مسیح میآیند و به او ایمان میآورند، عمیقا احساس خوشی، محبت و آزادی میکنند. آنان خود را به عیسی نزدیک احساس میکنند. قلب آنان در اشتیاق به خدمت او میسوزد. اما با گذشت زمان، شور و شوق ابتدایی آنان به تدریج کاهش یافته، اغلب دیگر اثری از آن دیده نمیشود. چرا چنین میشود؟ چه اتفاقی میافتد؟ ما چگونه میتوانیم تجارب اولیه روحانی خود را مجددا تجربه کنیم؟
در زندگی مسیحی ما، مشکلی بزرگتر از این نیست که شور وشوق و محبتمان نسبت به عیسی کم شود. عیسی این سخنان هراس آور را خطاب به کلیسای افسس بر زبان آورد: «لکن بحثی بر تو دارم که محبت نخستین خود را ترک کردهای. پس بخاطر آر که از کجا افتادهای و توبه کن و اعمال نخست را بعمل آور والا بزودی نزد تو میآیم و چراغدانت را ازمکانش نقل میکنم» (مکاشفه ۲: ۴-۵).
هرگاه شخصی ملکوت ظلمت شیطان را ترک میکند و توسط ایمان به مسیح وارد ملکوت خدا میشود، شیطان بسیار خشمگین میگردد. بنابراین، از لحظهای که شخصی مسیحی میشود، شیطان با هر سلاحی که در اختیار دارد، او را مورد حمله قرار میدهد. هدف اصلی شیطان این است که محبت ایماندار را نسبت به عیسی از بین ببرد. او میداند که نمیتواند یک ایماندار را از دستان عیسی برباید (یوحنا ۱۰: ۲۸)، اما میتواند او را به ایمانداری غیر موثر تبدیل کند و او را به شخصی عاری از محبت و نشاط تبدیل سازد. و او اغلب موفق به انجام این کار میشود.
به همین جهت، ما اغلب نیاز داریم تا از نظر روحانی بیدار شویم. و این امر نه تنها نیاز اشخاص است، بلکه کلیساها نیز به چنین بیداریی نیاز دارند. ما باید پیوسته خود را تفتیش نماییم. آیا ما عیسی را بیش از هر چیز دیگر در جهان دوست داریم (مرقس ۱۲: ۳۰)؟ آیا ملکوت خدا را قبل از هر چیز دیگری میطلبیم (متی ۶: ۳۳)؟ آیا ما با دیگر خواهران و برادران مسیحی خود در محبت و مشارکت کامل به سر میبریم (اول یوحنا ۱: ۷، ۴: ۲۰)؟ آیا هر روزه ثمره روحالقدس را در زندگی خود تجربه میکنیم (غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳)؟ آیا در زندگی ما قدرت روحانی وجود دارد؟ در کلیسای ما چطور (لوقا ۲۴: ۴۹؛ اعمال ۱: ۸)؟ اگر پاسخ هر یک از این سوالات منفی باشد، پیدا است که به بیداری روحانی و تجدید حیات نیاز داریم.
یکی از دلایل اصلی مطالعه کلام خدا این است که تجدید حیات و بیداری روحانی را تجربه کنیم. یکی از دلایل نوشته شدن این کتاب تفسیر نیز همین است. هنگامی که این تفسیر را مطالعه میکنید، دعای شما این باشد که کلام خدا برای شما معنی و قدرت جدیدی بیابد و مانند چشمه حیات در قلبتان جاری شود. هنگامی که این کتاب تفسیر را مطالعه میکنید، برای بیداری در قلبتان و کلیسایتان دعا کنید.
اکنون بیایید به موضوع بیداری روحانی نگاهی بیندازیم. قبل از هر چیز، ببینیم بیداری روحانی چیست؟ بیداری روحانی احیا شدن محبت نخستینمان نسبت به مسیح است. بیداری روحانی به معنی سلوک کردن در نور همراه با عیسی است و نیز به این معنی است که به او اجازه بدهیم که در ما زندگی کند. بیداری روحانی به معنی بازگشت به حالت سلامت روحانی پس از یک دوران ضعف و رکود است. بیداری روحانی به معنی تصدیق گناهانمان و درخواست از عیسی به جهت آمرزش و پاک شدن است. بیداری روحانی به معنی سپردن عنان بخشهای مختلف زندگی مان به دستهای عیسی است.
بیداری روحانی زمان جد و جهد عمیق روحانی است. با وجود این، بیداری روحانی به معنی غرق شدن در عواطف افسار گسیخته نیست؛ بلکه زمان دعا، تعمق و ارزیابی عمیق وضعیت روحانی خویشتن میباشد؛ و نیز زمان نزدیک شدن به عیسی است. بیداری روحانی همچنین زمان عیان شدن دو رویی و خود فریبی ما است. بیداری روحانی زمان آشکار شدن نزاع، روحیه عیب جویی و تلخی در کلیسا و نیز زمان توبه کردن از آنها است. بیداری روحانی زمان وقوع تغیرات عمیق در ما است به گونهای که دیگران تحت تاثیر قرار گیرند و جذب مسیح شوند. علاوه بر همه اینها، بیداری روحانی زمان نازل شدن قدرتمندانه روحالقدس بر ما است تا هم در ما و هم در کلیسا عمل کند. بیداری روحانی چگونه آغاز میشود؟ بیداری روحانی تقریبا همیشه با آگاهی از گناهان و اعتراف به آنها آغاز میشود. وجود گناه یکی از دلایلی است که وقوع بیداری روحانی را اجتناب ناپذیر میسازد. روش اصلی شیطان، وسوسه ما به گناه کردن است. هنگامی که ما گناه میکنیم، از خدا جدا میشویم و روح قدوس خدا را در درون خود محزون میسازیم. در این حالت، مشارکت ما با عیسی قطع میشود و ما خوشی، آرامش و قدرت خود را از دست میدهیم. اگر گناهی در ما نباشد، نیازی به بیداری روحانی نخواهیم داشت. بنابراین، بیداری روحانی با تصدیق گناهان و اعتراف به آنها آغاز میشود.
ما دوست نداریم خود را گناهکار به حساب بیاوریم. ما گناهان خود را تقلیل میدهیم و حتی گاهی وجود آنها را هم انکار میکنیم. گاه وضعیت ما به وضعیت آن جوان ثروتمند میماند که به عیسی گفت از دوران کودکی همه احکام را حفظ کرده است (مرقس ۱۰: ۱۷-۲۱). او اطمینان داشت که هیچ گناهی در زندگیاش نیست!
بسیاری از آنانی که برای نخستین بار نزد مسیح میآیند و به او ایمان میآورند، عمیقا احساس خوشی، محبت و آزادی میکنند. آنان خود را به عیسی نزدیک احساس میکنند. قلب آنان در اشتیاق به خدمت او میسوزد. اما با گذشت زمان، شور و شوق ابتدایی آنان به تدریج کاهش یافته، اغلب دیگر اثری از آن دیده نمیشود. چرا چنین میشود؟ چه اتفاقی میافتد؟ ما چگونه میتوانیم تجارب اولیه روحانی خود را مجددا تجربه کنیم؟
در زندگی مسیحی ما، مشکلی بزرگتر از این نیست که شور وشوق و محبتمان نسبت به عیسی کم شود. عیسی این سخنان هراس آور را خطاب به کلیسای افسس بر زبان آورد: «لکن بحثی بر تو دارم که محبت نخستین خود را ترک کردهای. پس بخاطر آر که از کجا افتادهای و توبه کن و اعمال نخست را بعمل آور والا بزودی نزد تو میآیم و چراغدانت را ازمکانش نقل میکنم» (مکاشفه ۲: ۴-۵).
هرگاه شخصی ملکوت ظلمت شیطان را ترک میکند و توسط ایمان به مسیح وارد ملکوت خدا میشود، شیطان بسیار خشمگین میگردد. بنابراین، از لحظهای که شخصی مسیحی میشود، شیطان با هر سلاحی که در اختیار دارد، او را مورد حمله قرار میدهد. هدف اصلی شیطان این است که محبت ایماندار را نسبت به عیسی از بین ببرد. او میداند که نمیتواند یک ایماندار را از دستان عیسی برباید (یوحنا ۱۰: ۲۸)، اما میتواند او را به ایمانداری غیر موثر تبدیل کند و او را به شخصی عاری از محبت و نشاط تبدیل سازد. و او اغلب موفق به انجام این کار میشود.
به همین جهت، ما اغلب نیاز داریم تا از نظر روحانی بیدار شویم. و این امر نه تنها نیاز اشخاص است، بلکه کلیساها نیز به چنین بیداریی نیاز دارند. ما باید پیوسته خود را تفتیش نماییم. آیا ما عیسی را بیش از هر چیز دیگر در جهان دوست داریم (مرقس ۱۲: ۳۰)؟ آیا ملکوت خدا را قبل از هر چیز دیگری میطلبیم (متی ۶: ۳۳)؟ آیا ما با دیگر خواهران و برادران مسیحی خود در محبت و مشارکت کامل به سر میبریم (اول یوحنا ۱: ۷، ۴: ۲۰)؟ آیا هر روزه ثمره روحالقدس را در زندگی خود تجربه میکنیم (غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳)؟ آیا در زندگی ما قدرت روحانی وجود دارد؟ در کلیسای ما چطور (لوقا ۲۴: ۴۹؛ اعمال ۱: ۸)؟ اگر پاسخ هر یک از این سوالات منفی باشد، پیدا است که به بیداری روحانی و تجدید حیات نیاز داریم.
یکی از دلایل اصلی مطالعه کلام خدا این است که تجدید حیات و بیداری روحانی را تجربه کنیم. یکی از دلایل نوشته شدن این کتاب تفسیر نیز همین است. هنگامی که این تفسیر را مطالعه میکنید، دعای شما این باشد که کلام خدا برای شما معنی و قدرت جدیدی بیابد و مانند چشمه حیات در قلبتان جاری شود. هنگامی که این کتاب تفسیر را مطالعه میکنید، برای بیداری در قلبتان و کلیسایتان دعا کنید.
اکنون بیایید به موضوع بیداری روحانی نگاهی بیندازیم. قبل از هر چیز، ببینیم بیداری روحانی چیست؟ بیداری روحانی احیا شدن محبت نخستینمان نسبت به مسیح است. بیداری روحانی به معنی سلوک کردن در نور همراه با عیسی است و نیز به این معنی است که به او اجازه بدهیم که در ما زندگی کند. بیداری روحانی به معنی بازگشت به حالت سلامت روحانی پس از یک دوران ضعف و رکود است. بیداری روحانی به معنی تصدیق گناهانمان و درخواست از عیسی به جهت آمرزش و پاک شدن است. بیداری روحانی به معنی سپردن عنان بخشهای مختلف زندگی مان به دستهای عیسی است.
بیداری روحانی زمان جد و جهد عمیق روحانی است. با وجود این، بیداری روحانی به معنی غرق شدن در عواطف افسار گسیخته نیست؛ بلکه زمان دعا، تعمق و ارزیابی عمیق وضعیت روحانی خویشتن میباشد؛ و نیز زمان نزدیک شدن به عیسی است. بیداری روحانی همچنین زمان عیان شدن دو رویی و خود فریبی ما است. بیداری روحانی زمان آشکار شدن نزاع، روحیه عیب جویی و تلخی در کلیسا و نیز زمان توبه کردن از آنها است. بیداری روحانی زمان وقوع تغیرات عمیق در ما است به گونهای که دیگران تحت تاثیر قرار گیرند و جذب مسیح شوند. علاوه بر همه اینها، بیداری روحانی زمان نازل شدن قدرتمندانه روحالقدس بر ما است تا هم در ما و هم در کلیسا عمل کند. بیداری روحانی چگونه آغاز میشود؟ بیداری روحانی تقریبا همیشه با آگاهی از گناهان و اعتراف به آنها آغاز میشود. وجود گناه یکی از دلایلی است که وقوع بیداری روحانی را اجتناب ناپذیر میسازد. روش اصلی شیطان، وسوسه ما به گناه کردن است. هنگامی که ما گناه میکنیم، از خدا جدا میشویم و روح قدوس خدا را در درون خود محزون میسازیم. در این حالت، مشارکت ما با عیسی قطع میشود و ما خوشی، آرامش و قدرت خود را از دست میدهیم. اگر گناهی در ما نباشد، نیازی به بیداری روحانی نخواهیم داشت. بنابراین، بیداری روحانی با تصدیق گناهان و اعتراف به آنها آغاز میشود.
ما دوست نداریم خود را گناهکار به حساب بیاوریم. ما گناهان خود را تقلیل میدهیم و حتی گاهی وجود آنها را هم انکار میکنیم. گاه وضعیت ما به وضعیت آن جوان ثروتمند میماند که به عیسی گفت از دوران کودکی همه احکام را حفظ کرده است (مرقس ۱۰: ۱۷-۲۱). او اطمینان داشت که هیچ گناهی در زندگیاش نیست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر