۱۳۹۳ شهریور ۱۱, سه‌شنبه

حقایقی درباره انجیل جعلی برنابا بخش آخر

9. ورود انجیل برنابا در جهان اسلام
تا به امروز توضیحی درباره این نکته وجود ندارد که کدام مولف مسلمان برای نخستین بار درباره انجیل برنابا اظهارنظر کرده است. نخستین اظهارنظرها درباره انجیل برنابا از سوی مدافعان اسلام تازه از اواسط سده 19 قابل اثبات هستند. از این زمان به بعد، نویسندگان مسلمان بارها و بارها تأکید کرده اند که انجیلی مربوط به دوران اولیه مسیحیت وجود دارد که حقیقت اسلام را اثبات می کند. در اینجا بویژه باید از محمد رشید رضا (1935-1865)، یکی از مدافعان سرشناس اسلام اهل مصر، الهیات شناس اصلاح طلب و شاگرد محمد عبدو (1905-1849) که از او نیز فردی سرشناس است، نام برد. او از آن رو در اشاعه انجیل برنابا در جهان اسلام نقشی اساسی باز می کند که متن انجیل برنابا را بی درنگ پس از انتشارِ نسخه انگلیسی و ترجمه راگ در همان سال 1907 به عربی ترجمه و به یک موضعگیری مثبت به نفع انجیل برنابا مزین کرد. به این ترتیب، او به نحو سرنوشت سازی به اشاعه این انجیل و تأیید عاری از انتقادِ انجیل برنابا در جهان اسلام یاری رساند. محمد رضا همچنین به این معنا به انجیل برنابا علاقه داشت که در هر حال از مدافعان سرسخت برتری اسلام نسبت به مسیحیت بود و در متون چندی، با استناد به متون الهیات شناسان اروپایی تاریخی – انتقادی تلاش کرد، غیرمنطقی بودن، جعل و باورناپذیری تاریخی ظاهری مسیحیت را اثبات کند.
ازجمله مطالعات مفصل از سوی مسلمانان در دفاع از انجیل برنابا بی شک باید از کتاب نوشته ام.آ. یوسف نام برد: نقش های دریای میت، انجیل برنابا و عهد جدید (عنوان اولیه: The Dead SEA Scrolls, the Gospel of Barnabas and the New TESTAMENT، انتشارات ایندیاناپلیس، 1985). یوسف        می کوشد تقریباً در 130 صفحه زنجیره روایتیِ بی عیب و نقصی از وحی (به عربی: اصناب) را تا برنابا که در عهد جدی از آن نام برده شده است، ایجاد کند. او درباره کتاب خود چنین ادعا دارد:
«این کتاب، نخستین کتاب از مجموعه ای کامل از آثاری است که بر رویه ای علمی مبتنی هستند ... اجازه دهید پرده از واقعیات برداریم» (صفحه 1 از کتاب مذکور).
او برای آن که بتواند انجیل برنابا را به تفصیل توجیه کند، ارزیابی جدید و گسترده ای را از تاریخچه کلیسای اولیه مسیحیان پیش می کشد. نویسنده ابتدا می کوشد به کمک روش های تاریخی – انتقادی اثبات کند که عیسی نه خدا و نه پسر خدا بوده است. او به تثلیث حمله ور می شود و درباره رسالت محمد استدلال می آورد، اما بحثی را در مخالفت با اعتبار انجیل برنابا، آن گونه که در بالا ذکر کردیم، آغاز       نمی کند. به نظر یوسف، برنابا از انجیل متی بهره می جوید تا پس از گسستنش از پولس، توطئه نقولاویان را خنثی سازد که متن انجیل را تغییر داده بودند. این گروه از نقولاویان که بنا به نظر یوسف، عیسی را پسر خدا اعلام کرده بودند و پولس حواری نیز جزو آنان بوده است، Decretum Gelansium (Gelasianum) ، یعنی «متون ممنوعه» را تألیف کرده اند که در میان آنها انجیل برنابا نیز یافت می شود. از نظر یوسف، کلیسای مسیحی امروزی بر سنت این نقولاویان بنا شده است و به همین دلیل نیز انجیل برنابا را مردود    می شمارد و وارث ایمان مشروع «ابراهیمی» نیست. بیشتر از آن، فرهنگی یونانی – رومی بر محتویات ایمانی دینی یهودیان تا سرحد التقاط تأثیر گذاشته است. تلاش برای ارج گذاشتن بر یک انسان در مقام خدا (یوسف در اینجا از کلیه شباهت ها با خداشمردن سزار مدد می جوید)، همراه با اصل تثلیث، آشکارا به خاستگاه های کفرآمیز باز می گردد. توضیح آن که اخلافِ معنوی ابراهیم، به زبان روحانی، مسلمانان هستند (همان جا، صفحه 123).
مخلص کلام:
خواننده ای که درباره این پرسش، در جست و جوی حقیقت باشد، در پرتو فرضیات و ادعاهای گوناگون، ارزش را بر این قرار می دهد که شخصاً متن اصلی انجیل برنابا را با صراحتی انتقادی مطالعه کند تا خود به حکمی قابل اعتماد دست یابد. همزمان این امر مهم است که اطمینان حاصل گردد که شخص متن اصلی را براستی با ترجمه مورد اعتماد مطالعه می کند. ترجمه انگلیسی راگ با دقت نظر تمام انجام شده و با استانداردهای علمی مطالبقت دارد.
این پرسش را نیز می توان افزود که: آیا می توان بیانات تعلیمی نهفته در چهار انجیل قانونی را به سادگی موضع گیری های بی اهمیت یک مسیحی «گمراه شده» پولسی خواند. به عبارت دیگر، آیا می توان سندیت متون عهد جدید را در مقام متون مقدسی که مسیحیت را می سازند و ایمان مسیحی را به بهترین شکل به بیان درمی آورند، به سادگی منکر شد، بدون این که همزمان چشم ها را کورکورانه بر پدیده ایمان مسیحی و کلیساهای مسیحی که این ایمان را متعرف می شوند و زندگی می کنند و خود را همگی نسبت به این عهد جدید متعهد احساس می کنند، بست؟
و سرآخر این که چگونه می توان متنی را درمقام انجیلی بدیع پذیرفت، اگر که این متن هم درباره متون مقدس مسیحیان و هم درزمینه قرآن تا این حد حاوی خطا و تناقض است و آشکارا نشانه های دورانی از پیدایش را درخود دارد که به چندین سده پس از دوران پیدایش عهد جدید و همچنین پس از دوران ظهور قرآن بازمی گردد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر