۱۳۹۳ بهمن ۲۲, چهارشنبه

اسلام و حقوق بشر بخش سی و چهار

كسانيكه سن بالائي دارند بياد مي آورند كه روحانيون با ايجاد مدارس جديد مخالفت كردند، با دانشگاه مخالفت كردند و هنوز هم در باطن مخالفند چنانچه مي بينيد كه هميشه از دانشگاه و استاد و دانشجو، بد مي گويند و هرگاه عصباني مي شوند، نوكران خويش را به حمله به دانشگاه و دانشجويان وا مي دارند. البته اكثر روحانيون اين مخالفت را بصورت علني ابراز نمي كنند مگر افرادمعدودي كه صادقانه اين مخالفت را ابراز داشته اند. مثلا آيت ا لله خميني در كتاب كشف الاسرار چند صفحه در مذمت پزشكي جديد قلم فرسائي كرده است (كشف الاسرار ص 279 ). و علامه آيه الله سيد محمد حسين حسيني 120 ) از كتاب خويش بشدت با علم - تهراني، در بيش از ده صفحه ( 109 جديد مخالفت مي ورزد و صادقانه مي نويسد: استعمار براي در هم شكستن علم و تحقيق، دانشگاهها را در مقابل مدارس علميه (حوزه ها) گشود. هم مدارس علميه را بست و هم در دانشكده ها محصلين را به فرمول خواني و جزوه نويسي از استادان كم سواد، با هدف اخذ گواهينامه مشغول كرد تا ريشه ي تحقيق را بر اندازد (نگرشي بر مقاله ي بسط و قبض تئوريك شريعت ص 114 ). واقعيت اين است كه اين نظر اكثر قريب به اتفاق روحانيون است ، فقط امثال ايشان، شهامت و صداقت كافي براي بيان را داشته اند.رو حانيون همچنين با راديو و تلويزيون مخالفت كردند و با هر
تغيير مثبتي مخالف بودند. و جوانان هم بياد مي آورند كه جنتي و امثال او با ويدئو و اينترنت و امثالهم چه مخالفتهائي كردند. قطعا در بين روحانيون نيز استثنائاتي بوده و هستند. آنچه گفته شد روند كلي و غالب است كه نقش اصلي را در روند اجتماعي ايفا مي كند. خود روحانيون مي دانند كه پيوسته اكثريت روحانيون بوده اند كه سر معدود انديشمندان روحاني را نيز به سنگ كوفته اند (براي مثال مراجعه كنيد به مقدمه ي اسفار اربعه اثر ملا صدرا).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر