۱۳۹۳ مهر ۱۹, شنبه

اسلام و حقوق بشر بخش شش

وجوب جنگ فراگير جاودانه با كفا ر
- وقَاتلُوهم حتَّى لاَ تَكُون فتْنَةٌ و يكُون الدينُ كُلُّه للّه فَإِن انتَ هوا فَإِنَّ اللّه بِما.يعملُون بصيرٌ (انفال 93)
ترجمه: و با كفار بجنگيد تا فتنه اى بر جاى نماند و دين يكسره از آن خدا گردد (اسلام غالب شود) پس اگر(از كفر) بازايستند قطعا خدا به آنچه انجام می دهند بيناست.
در احاديث متعدد هم به لزوم استفاده از زور براي مسلمان كردن تصريح شده است از جمله:
- قال النبي: امرت ان اقاتل الناس حتي يقولو لا اله الا الله فمن قال لا اله الاالله، عصم مني نفسه و ماله (صحيح بخاري ج 4 ص 58 )
ترجمه: پيامبر گويد من مامور شده ام با مردم بجنگم تا لا اله الا الله بگويند.
پس كسي كه لا اله الا الله بگويد جان و مالش از دست من در امان است.
دستور جنگ عام با اهل كتاب: يا مسلمان شوند يا مرگ ياجزيه و ذلت :
- اتقَلُوا الَّذينَ لاَ يؤْم نُون بِاللّه ولاَبِالْي و مالآخرِولاَ يحرِّمون ما حرَّم اللّه و رسولُه و لاَ يدينُون دينَ الْحقِّ منَ الَّذينَ أوتُواالْكتَاب حتَّى يعطُوا الْجِزْيةَ عنيدو هم صاغرُون (توبه 29)
ترجمه: با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز بازپسين ايمان نمى آورند و آنچه را خدا و فرستاده اش حرام گردانيده اند حرام نمى دارند و متدين به دين حق (اسلام) نمى گردند جنگ كنيد تا با ذلت به دستخود جزيه دهند.
بر اساس اين آيه و سنت پيامبر در جنگ با يهود، مسلمانان بايد با اهل كتاب بجنگند تا اهل كتاب:
- يا كشته شوند و كودكان و زنانشان به بردگي مسلمانان گرفته شوند واموال و سرزمينشان به غنيمت (غارت) مسلمانان در آيند و
- يا مسلما ن شوند كه طبعا با بقيه ي مسلمانان مساوي و همگي تحت حكومت اسلامي خواهند بود و يا اگر خواستند دينشان را حفظ كنند (مسلمان نشوند) و زنده بمانند بايد بخشي از درآمد خودرا بطور مرتب به مسلمانان بپردازند و با ذلت وخواري در تحت سلطه ي حكومت اسلامي قرار گيرند.
پيامبر در مورد يهوديان بني قريظه، حالت اول را اعمال كرد. در جنگ با يهوديان بني قريظه، پيامبر آنان را بكلي پاكسازي قومي كرد. تمام مردان اين قوم را باضافه ي تعدادي از زنان آنان كه حدود 700 نفر بودند قتل عام كرد و كليه ي كودكان و دختران و بقيه زنان را به غلامي و كنيزي در آورد و مسلمانان در همان شب قتل عام، اين دختران و زنان را براي كامگيري به
خانه هاي خود بردند. همچنين كليه ي اموال و زمينها و كشتزارهاي آنان راغارت كرد. مدتي بعد پيامبر عده اي از اين بردگان را در يمن فروخت و بجاي آنها سلاح خريد (سيرت رسول الله : ترجمه ي سيره ي ابن اسحق،ص376 و تاريخ طبري ج 3 ص 1082)
اما حالت دوم: در زمان پيامبر تعداد انگشت شماري از يهود مسلمان شدند كه طبعا جدا از قوم خود در بين مسلمانان زندگي مي كردند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر