۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

اسلام و حقوق بشر بخش هفت

اما حالت سوم: جنگ با يهوديان خيبر است. بطور خلاصه: پيامبر روزهاي طولاني با آنان جنگيد تا هر پن ج قلعه ي آنان را تسخير كرد. هر قلعه كه تسخير مي شد مردان آنان كشته مي شدند و زنان و كودكان به بردگي گرفته مي شدند و اموال آنان به غارت برده مي شد. كنانه ابن ربيع رئيس يهود خيبر بود. پس از دستگيري، او را پيش پيامبر آوردند. پيامبر از او جايگاه
پنهان كردن طلاهاي بني نضير را خواست و او نمي گفت. پيامبر دستور شكنجه ي او را صادر كرد و او را بسيار شكنجه كردند و او محل طلا ها را نگفت. نهايتا در شرف مرگ در زير شكنجه، پيامبر دستور بريدن سر او راصادر كرد.
صفيه زن زيبائي بود و همسر كنانه بود. پيامبر بعد از كشتار قوم او وكشتن پدر و كشتن شوهرش در زير شكنجه، آن زن را به كنيزي براي خود برداشت و همان شب در چادر خويش با آن زن نزديكي كرد و يكي از مسلمانان تا صبح از چادر كامگيري پيامبر محافظت مي كرد . پيامبر يك پنجم اموال غارت شده را براي خويش برداشت و آنرا بين خويشان، زنان و اهل بيت خود قسمت كرد و بقيه ي اموال را بين مسلمانان تقسيم كرد. پيامبر با باقيمانده ي اهل خيبر كه تسليم شده بودند، قرارداد بست كه، آنان روي زمينهاي كشاورزي خودشان كار كنند و نصف محصول را بعنوان جزيه به پيامبر بدهند تا در امان باشند. البته عمر در زمان خلافتش ، بنا به سفارش پيامبر، بقيه ي اهل خيبر را نيز از سرزمينشان بيرون كرد و املاكشان را مصادره كرد (سيرت رسول الله: ترجمه ي سيره ي ابن . - اسحق، ص 416 -425)
بيش از هر كسي عمر بعد از پيامبر دستور مسلمان سازي را به اجرا در آورد. در اينجا بعضي شروط و محدوديتهائي كه براي اهل ذمه (اهل كتاب كه تحت حكومت اسلامي با جزيه و ذلت زندگي مي كنند) توسط عمر وضع شده ذكر مي شود كه ذليل كردن اهل كتاب، از آن بخوبي پيداست:
" در شهرها يشان و اطراف آن كليسا و كنيسه و صومعه نسازند. و براي راهبان عبادتگاه نسازند. و اگر اين مراكز ديني خراب شده با شند حق تجديد بناي آنانرا ندارند . نبايد مانع ورود مسلمين به خانه هايشان شوند و بايد سه شبانه روز به مسلماني كه به خانه شان آمده غذا بدهند. نبايد جاسوسي را پناه دهند. غش نسبت به مسلمانان را پنهان نكنند. مانع مسلمان شدن خويشانشان نشوند. بايد به مسلمانان احترام بگذارند و در مجالس، جلوي مسلمانان بر خيزند. بايد هيچ چيزي از لباسشان شبيه مسلمانان نباشد، شامل شب كلاه، عمامه، كفش و فرق موي سر. نبايد بر اسب سوار شوند.بايد هيچ سلاحي از جمله شمشير بر نگيرند. روي خاتم انگشتر
هايشان به عربي ننويسند. شراب نفروشند. بزرگترين رؤسايشان بايد جزيه را بپردازند (براي ذليل كردنشان). بايد زنار به كمر ببندند (تا در اجتماع شناخته شوند). صليب و كتب ديني شان را در راه مسلمانان آشكار نكنند. مردگانشان را در مجاورت مسلمين به خاك نسپارند. ناقوس را آهسته بهصدا در آورند. صدايشان را در قرائت در كليسا ها در حضور مسلمين بلند نكنند . صدايشان را بر مردگانشان بلند نكنند. شمعهايشان را ظاهر نكنند... و اگر يكي از اين شروط را اجرا نكنند ديگر اهل ذمه نخواهند بود وحلال است شبيه آنچه از اهل عنادو شقاق بر مسلمين حلال است (يعني جان ومالشان بر مسلمين حلال خواهد شد) (كتاب الفقة فى الجهادص 160)"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر