۱۳۹۳ دی ۲۱, یکشنبه

بخش هایی از عهد جدید درباره معجزات پاره 1

  متی باب ۸ آیه ۵ تا ۱۳ 
   ۵ در آن وقت که عیسی به کفرناحوم وارد می شد یک سروان رومی جلو آمد و با التماس به او گفت : ۶ « ای آقا، غلام من مفلوج در خانه افتاده است و سخت درد می کشد .» ۷ عیسی فرمود: « من می آیم و او را شفا می دهم » ۸ اما آن سروان در جواب گفت: « ای آقا، من لایق آن نیستم که تو به زیر سقف خانه من بیائی. فقظ دستور بده و غلام من شفا خواهد یافت . ۹ چون خود من یک مأمور هستم و سربازانی هم زیر دست خویش دارم .وقتی به یکی می گویم « برو » می رود و به دیگری می گویم « بیا » می آید و وقتی به نوکر خود می گویم: « این کار را بکن » می کند .» ۱۰ عیسی از شنیدن این سخنان تعجب کرد و به مردمی که به دنبال او آمده بودند فرمود: « به شما می گویم که من چنین ایمانی در میان قوم اسرائیل هم ندیده ام ۱۱ بدانید که بسیاری از مشرق و مغرب آمده با ابراهیم و اسحاق و یعقوب در پادشاهی آسمانی بر سر یک سفره خواهند نشست ۱۲ اما کسانی که برای این پادشاهی تولد یافتند به بیرون در ظلمت، جائیکه گریه و فشار دندان است ، افکنده خواهند شد .» ۱۳ سپس عیسی به آن سروان گفت :« برو، مطابق ایمانت به تو داده شود. » در همان لحظه غلام او شفا یافت .
   متی باب ۹ آیه ۲۷ تا ۳۱ 
   ۲۷ در حالیکه عیسی از آنجا می گذشت دو کور به دنبال او رفتند و فریاد می کردند « ای پسر داود، به ما رحم کن » ۲۸ و وقتی او به خانه رسید آن دو نفر پیش او آمدند. عیسی از آنها پرسید: « آیا ایمان دارید که من قادر هستم این کار را انجام ده ؟ » آنها گفتند « بل ، ای آقا» ۲۹ پس عیسی چشمان آنها را لمس کرد و فرمود: « بر طبق ایمان شما برایتان انجام بشود» ۳۰ و چشمان آنها باز شد. عیسی با اصرار از آنها خواست که در باره این موضوع چیزی به کسی نگویند. ۳۱ اما همینکه از خانه بیرون رفتند در تمام آن نواحی در باره او صحبت کردند.
   متی باب ۱۱ آیه ۳ تا ۵ 
   ۳ پرسید: « آیا تو همان شخصی هستی که قرار است بیاید یا ما در انتظار شخص دیگری باشیم؟» ۴ عیسی در جواب گفت: « بروید و آنچه را که می بینید و می شنوید به یحیی بگوئید: ۵ کوران بینائی خود را باز می یابند، لنگان براه می افتند و جذامیان پاک می گردند، کران شنوا و مردگان زنده می شوند و به بینوایان بشارت داده می شود.
   متی باب ۱۷ آیه ۲۴ تا ۲۷ 
   ۲۴ در موقع ورود عیسی و شاگردان به کفرناحوم کسانی که مأمور وصول مالیات برای معبد بودند پیش پطرس آمده از او پرسیدند: « آیا استاد تو مالیات معبد را نمی پردازد ؟» ۲۵ پطرس گفت: « البته! » وقتی پطرس به خانه رفت قبل از اینکه چیزی بگوید عیسی به او گفت: « ای شمعون، به نظر تو پادشاها ن جهان از چه کسانی باج و خراج می گیرندـ از ملت خود یا از بیگانگان؟» ۲۶ پطرس گفت: « از بیگانگان »، عیسی فرمود: « در این صورت خود ملت معاف است ، ۲۷ اما برای اینکه این اشخاص لغزش نخورند برو و قلابی به دریا بینداز، وقتی دهان اولین ماهی صید شده را باز کنی سکه ای در آن خواهی یافت. آن را بردار و بابت مالیات من و خودت به آنها بده . »

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر