۱۳۹۳ دی ۱۹, جمعه

اسلام و حقوق بشر بخش بیست و نه

- نفقه ي زن با شوهر است.
 اين حكم نيز كه روحانيون آنرا بعنوان مزيتي براي زن مطرح مي كنند توهين بزرگي به زن است. بردگان، كنيزان، كودكان
و ناتوانانند كه محتاج خرجي بابا يا ارباب هستند نه انساني كامل و بالغ و توانا چون همسر. اگر زن و مرد مساوي اند، كه هستند، معني ندارد كه يكي مخارج ديگري را بپردازد. در يك ازدواج برابر، هر دوي زن و مرد در پرداخت مخارج مشترك زندگي مسئولند و انسانيت اقتضاء مي كند كه اگر يكي از طرفين ناتوان يا بيكاراست، طرف مقابل به او كمك كند تا از مشكل
خارج  شود  چه زن باشد و چه مرد . بنابراين زن هم مي تواند مسئول نفقه ي مرد باشد.
- شها دت دو زن برابر يك مرد است و در بعضي موارد اصلا شهادت زن پذيرفته نيست.
زن نصف مرد ارث مي برد.
- خونبها ي زن نصف مرد است. اگر مردي به عمد زني را بكشد. قصاص نمي شود و نصف خونبها ر ا مي پردازد. اما بالعكس اگر زني مردي را بكشد قصاص مي شود يا كل خونبها را مي پردازد. البته اخيرا جمهوري اسلامي اين حكم را نيز تغيير داده است. اينكار نيز در جهت حفظ قدرت است.
حتي روحانيون حاكم هم فهميده اند كه اين احكام قابل اجرا نيستند بنابراين يك يك آنها را كنار مي گذارند تا قدرت خويش را دوام بخشند. 
- بلو غ عقلي دختر در 9 سالگي: در اسلام بلوغ جنسي دختر(توانائي بار دارشدن) با بلوغ عقلي يكسان گرفته شده است كه از نظر علمي غلط است. دختر 9 ساله همان مسئوليتهاي شرعي و قانوني را دارد كه يك فرد 40 ساله. در صورتيكه دختر در سن 9 سالگي كودكي بيش نيست و حتي بلوغ رواني- جنسي هم نيافته و در ك درستي از مسائل جنسي و بارداري و شوهر و فرزند و خانواده ندارد. متاسفانه بر اساس اين حكم اسلام، در طول تاريخ، اين كودكان را شوهر مي دادند و از آنان مسئوليتهاي سنگين طلب مي كردند و آنها را در مقابل دادگاه چون فردي بالغ مورد بازخواست قرار مي دادند. اين حكم بر اساس رفتار پيامبر است كه عايشه را درسن 6 سالگي براي خود عقد كرد در حاليكه خود بيش از 50 سال سن داشت و در 7 سالگي با او زناشوئي انجام داد (تاريخ طبري ج 4ص 1292 ). درصورتيكه عايشه در سني نبود كه بتواند تصميم بگيرد. عايشه مي گويد روزي پيامبر به خانه ي ما آمد. من داشتم بازي مي كردم . مادرم آمد. دست مرا گرفت و صورتم را شست (دقت كنيد كه تا چه حد كودك بوده است)
و مرا كشيد و نزد پيامبر آورد و پيامبر با من زناشوئي انجام داد. و هنگاميكه مي خواستم به خانه ي پيامبر بروم اسباب بازيهاي خودم را نيز همراه بردم. (تاريخ طبري ج 4ص 1292)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر